گنجور

شمارهٔ ۹۴۲

ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم
هر نکته یی که هست فراموش کرده ایم
در گردن فرشته حمایل نمی کنیم
دستی که با سگ تو در آغوش کرده ایم
هرجا که گفته ایم حدیثی ز سوز خود
بس عاشقان سوخته خاموش کرده ایم
از دست دل که نیست ز یک قطره خون زیاد
هر دم هزار کاسه خون نوش کرده ایم
اهلی گرفته ره به در پیر خرقه پوش
ما رو بدان جوان قباپوش کرده ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم
هر نکته یی که هست فراموش کرده ایم
هوش مصنوعی: ما تا به حال درباره زیبایی‌های دوست صحبت کرده‌ایم و هر چیزی که در این میان اهمیت دارد را فراموش کرده‌ایم.
در گردن فرشته حمایل نمی کنیم
دستی که با سگ تو در آغوش کرده ایم
هوش مصنوعی: ما گردن فرشته را با دستانی که به سمت تو، که با سگی در آغوش هستی، نمی‌آلاییم.
هرجا که گفته ایم حدیثی ز سوز خود
بس عاشقان سوخته خاموش کرده ایم
هوش مصنوعی: هر کجا که درباره درد و رنج عشق سخن گفته‌ایم، باعث شده‌ایم عاشقان دلسوخته‌ای که درونشان شعله‌وار می‌سوزند، خاموش شوند.
از دست دل که نیست ز یک قطره خون زیاد
هر دم هزار کاسه خون نوش کرده ایم
هوش مصنوعی: از دل رنجور هر روز به خاطر یک قطره خون از دست رفته، ما هزاران کاسه خون را نوشیده‌ایم.
اهلی گرفته ره به در پیر خرقه پوش
ما رو بدان جوان قباپوش کرده ایم
هوش مصنوعی: به جوانی که لباس زیبا به تن دارد، راه را به درویش پیر نشان داده‌ایم.