گنجور

شمارهٔ ۹۴۰

بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گل
هنوز لذت تیرت نمیرود از دل
دلا ز مشکل غم کار بر خود آسان کن
که مردنت بود آسان و زندگی مشکل
چه جای خار که گل گر فتد شود خارت
ز هرچه دامن همت نگیردت بگسل
به ذره یی چو تو خورشید صد نظر دارد
تا غافل از وی و مشغول خود زهی غافل
متاع عقل ببازار عشق کس نخرد
درین معامله دیوانه میشود عاقل
بیار می که ز مستی خجل شدن سهل است
هزار بار مرا توبه کرده است خجل
ز دیده حاصل اهلی همیشه خار غم است
ز شوره زار بجز خار کی شود حاصل

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گل
هنوز لذت تیرت نمیرود از دل
هوش مصنوعی: به خاطر زخم تیر تو جانم از بین رفت و جسمم به خاک تبدیل شد، اما هنوز لذت تیر تو از دل نمی‌رود.
دلا ز مشکل غم کار بر خود آسان کن
که مردنت بود آسان و زندگی مشکل
هوش مصنوعی: ای دل، از غم‌ ها و مشکلات زندگی نگران نباش و کار را برای خود دشوار نکن، زیرا مردن راحت‌تر از زندگی است و زندگی پر از چالش‌هاست.
چه جای خار که گل گر فتد شود خارت
ز هرچه دامن همت نگیردت بگسل
هوش مصنوعی: اگر گل در دشواری‌ها به خار تبدیل شود، این به خاطر آن است که تو نمی‌توانی به اهداف و آرزوهایت دست یابی. پس بهتر است که از هرچه تو را از رسیدن به اهدافت باز می‌دارد، خود را جدا کنی و رهایی یابی.
به ذره یی چو تو خورشید صد نظر دارد
تا غافل از وی و مشغول خود زهی غافل
هوش مصنوعی: این بیت به ما یادآوری می‌کند که هر فردی، به رغم کوچکی و ناپیدایی‌اش، ارزش و توجه زیادی دارد. خورشید، به عنوان نماد عظمت و روشنایی، به او نظر دارد. اما فرد ممکن است غافل از این توجه و محبت باشد و فقط به دغدغه‌ها و مشغله‌های خود فکر کند. در واقع، این غفلت از توجهات و محبت‌های بیرونی، نوعی ناتوجهی به ارزش واقعی خود است.
متاع عقل ببازار عشق کس نخرد
درین معامله دیوانه میشود عاقل
هوش مصنوعی: در بازار عشق، عقل هیچ ارزشی ندارد و هیچ‌کس آن را نمی‌خرد. در این معامله، کسی که عاقل است، دیوانه می‌شود.
بیار می که ز مستی خجل شدن سهل است
هزار بار مرا توبه کرده است خجل
هوش مصنوعی: می‌خواهم شراب بیاوری، زیرا از مستی خجالت کشیدن کار آسانی است. من بارها توبه کرده‌ام و به همین دلیل همچنان خجالت زده‌ام.
ز دیده حاصل اهلی همیشه خار غم است
ز شوره زار بجز خار کی شود حاصل
هوش مصنوعی: در زندگی، تنها چیزی که از چشم انسان به دست می‌آید، درد و غم است. از سرزمین خشک و بی‌فایده، جز خار و خاری که نشان‌دهنده تلخی‌ها باشد، چیزی نمی‌تواند به دست آید.