گنجور

شمارهٔ ۹۳۲

می‌زدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ز رشک
میل قتل دیگری کردی و من مردم ز رشک
با همه شوقی که دارم دی چه بودی با رقیب
دیدن روی ترا طاقت نیاوردم ز رشک
گفتم از آزار دشمن شادمان گردد دلم
لیک چون آزار او کردی خود آزاردم ز رشک
با وجود آنکه جان داد از دعای من رقیب
چون گذشتی از پی تابوت او مردم ز رشک
تا ببینم دامن وصلت به دست دیگران
همچو اهلی سر به جیب نیستی بردم ز رشک

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می‌زدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ز رشک
میل قتل دیگری کردی و من مردم ز رشک
هوش مصنوعی: تو به دیگران آسیبی زدی و من به خاطر حسادت و غبطه‌ای که به آن‌ها داشتم، درد زیادی را تحمل کردم. میل به نابودی آن‌ها در دل تو بود و این حسرت و اندوه من را به کام مرگ کشاند.
با همه شوقی که دارم دی چه بودی با رقیب
دیدن روی ترا طاقت نیاوردم ز رشک
هوش مصنوعی: با وجود تمام علاقه‌ای که به تو دارم، در دیدن چهره‌ات کنار رقیب نتوانستم از حس حسادت و ناراحتی خودم جلوگیری کنم.
گفتم از آزار دشمن شادمان گردد دلم
لیک چون آزار او کردی خود آزاردم ز رشک
هوش مصنوعی: گفتم که اگر دشمن من را آزار دهد، دل من شاد خواهد شد. اما وقتی که تو خود مرا آزار کردی، به خاطر حسادت، خودم را هم آزار دادم.
با وجود آنکه جان داد از دعای من رقیب
چون گذشتی از پی تابوت او مردم ز رشک
هوش مصنوعی: با اینکه رقیب به خاطر دعای من جان داد، وقتی از کنار تابوت او گذشتی، من از حسادت و غبطه مردم.
تا ببینم دامن وصلت به دست دیگران
همچو اهلی سر به جیب نیستی بردم ز رشک
هوش مصنوعی: تا وقتی می‌بینم که دیگران به محبوب تو نزدیک هستند و به تو دسترسی دارند، به شدت حسرت می‌خورم و از غم به خودم می‌روم.