شمارهٔ ۹۳۳
گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ
چون دل طپد از شوق تو بر سینه زنم سنگ
چون مور نیارم شدن از ضعف ولیکن
پر رویدم آنگه که کنم سوی تو آهنگ
شبها که فتد بر رخت از شمع فروغی
در جان من آتش زند آن عارض گلرنگ
گیرد ادبم دامن اگر نه چو حریفان
من نیز بدامان تو روزی زد می چنگ
اهلی غرض است، ار سگ کو گفت برانند
خواهد که نیارد بزبان نام من از ننگ
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ
چون دل طپد از شوق تو بر سینه زنم سنگ
هوش مصنوعی: اگر به من ضربه زدی و قلبت از این کار راحت باشد، من هم با شوق تو با دل تپنده، بر سینهام سنگ میزنم.
چون مور نیارم شدن از ضعف ولیکن
پر رویدم آنگه که کنم سوی تو آهنگ
هوش مصنوعی: به دلیل ضعف و ناتوانی نمیتوانم مثل مورچه کوچک و بیصدا باشم، اما وقتی به سمت تو میآیم، با اعتماد به نفس و سرشار از شجاعت میشوم.
شبها که فتد بر رخت از شمع فروغی
در جان من آتش زند آن عارض گلرنگ
هوش مصنوعی: شبها که نور شمع روی چهرهات میافتد، آن زیبایی گلگون چهرهات در وجود من شعلهای از عشق به وجود میآورد.
گیرد ادبم دامن اگر نه چو حریفان
من نیز بدامان تو روزی زد می چنگ
هوش مصنوعی: اگر ادب مرا بگیرد، به مانند حریفان تو، یک روزی به دامانت دست میزنم.
اهلی غرض است، ار سگ کو گفت برانند
خواهد که نیارد بزبان نام من از ننگ
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر ننگ و عیب خود بخواهد که دیگران نام مرا بر زبان نیاورند، در واقع هدف او رسیدن به مقصودش است، حتی اگر آن فرد مانند سگی باشد که از چوب میترسد.