شمارهٔ ۸
از قبول دگران طبع ملول است مرا
ور تو رد می کنیم عین قبول است مرا
خیره چشمی است بخورشید جمال تو نظر
چکنم مردمک دیده فضول است مرا
بروای همدم و بر من مفکن سایه مهر
که دل از سایه خود نیز ملول است مرا
مهل ای گریه که گردی رسد از من بدلی
چند روزی که در این خانه نزول است مرا
اهلی از نامه سیاهی چه امید باشد
گر امیدی است هم از لطف رسول است مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از قبول دگران طبع ملول است مرا
ور تو رد می کنیم عین قبول است مرا
هوش مصنوعی: من از پذیرش نظرات دیگران خسته و دلزده شدهام، اما اگر تو آنها را رد کنی، این برای من به معنای قبول کردن است.
خیره چشمی است بخورشید جمال تو نظر
چکنم مردمک دیده فضول است مرا
هوش مصنوعی: چشمانم به زیبایی تو مینگرد و نمیتوانم از آن چشمفریب دور شوم. اما میدانم که نگاه کردن به آن، کار بیهودهای است.
بروای همدم و بر من مفکن سایه مهر
که دل از سایه خود نیز ملول است مرا
هوش مصنوعی: برو و از من دور باش، چرا که حتی سایه محبت خودت هم دیگر برایم خوشایند نیست و دلم از آن نیز خسته شده است.
مهل ای گریه که گردی رسد از من بدلی
چند روزی که در این خانه نزول است مرا
هوش مصنوعی: ای گریه، لحظهای صبر کن! من چند روزی در این خانه هستم و ممکن است از من نشانهای باقی بماند.
اهلی از نامه سیاهی چه امید باشد
گر امیدی است هم از لطف رسول است مرا
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ناامیدی خود از نامهای که نوشته شده اشاره میکند و میگوید که از این نامه سیاه هیچ امیدی ندارد. اگر امیدی هم وجود داشته باشد، آن ناشی از لطف و محبت پیامبر است که ممکن است او را دلگرم کند. در واقع، شاعر به نوعی به بینتیجه بودن تلاشها و نیاز به حمایت معنوی اشاره میکند.