گنجور

شمارهٔ ۷۷

چه عقل و دانش و هوشیست بر کمال مرا
که ی برد دگر آن خط برون ز حال مرا
شراب کوثر اگر ساقیش نه دوست بود
حرام باد اگر آن می بود حلال مرا
چو خضر از آب حیات لبت نگردم سیر
اگر حیات بود صد هزار سال مرا
گمان مبر که خیال کس دگر دارم
که جز خیال تو کس نیس در خیال مرا
مرا چه حد که توام یار خویشتن خوانی
سگ توام مکش ای مه ز انفعال مرا
بهل که دود دلم در جهان بر آید سخت
که بی رخ تو گرفت از جهان ملال مرا
فلک چو اهلی از آنم بچنگ بخت نماند
که داد عشق تو صد گونه انفعال مرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه عقل و دانش و هوشیست بر کمال مرا
که ی برد دگر آن خط برون ز حال مرا
هوش مصنوعی: چه فایده‌ای دارد عقل و دانش و هوش من در کمال و پیشرفت، وقتی که کسی دیگر می‌تواند به راحتی حال و احوال من را تغییر دهد؟
شراب کوثر اگر ساقیش نه دوست بود
حرام باد اگر آن می بود حلال مرا
هوش مصنوعی: اگر می که از چشمه کوثر به مهمانی می‌آید، ساقی‌اش غیر از دوست باشد، نوشیدن آن حرام است، حتی اگر به طور کلی آن می حلال باشد.
چو خضر از آب حیات لبت نگردم سیر
اگر حیات بود صد هزار سال مرا
هوش مصنوعی: اگر مانند خضر هم از آب حیات لب تو سیراب شوم، باز هم اگر زندگی بماند، برایم هیچ مشکلی نیست که صد هزار سال زنده باشم.
گمان مبر که خیال کس دگر دارم
که جز خیال تو کس نیس در خیال مرا
هوش مصنوعی: نگران نباش که فکر کسی جز تو را می‌کنم؛ زیرا در ذهن من هیچ‌کس جز تو وجود ندارد.
مرا چه حد که توام یار خویشتن خوانی
سگ توام مکش ای مه ز انفعال مرا
هوش مصنوعی: من چه مقدار ارزش دارم که تو مرا دوست خود می‌خوانی؟ ای مه، نکن، من مانند سگ تو هستم، از بی‌عملی من دست بردار.
بهل که دود دلم در جهان بر آید سخت
که بی رخ تو گرفت از جهان ملال مرا
هوش مصنوعی: بگذار که غم و اندوه دلم در دنیا منتشر شود، زیرا بدون دیدن چهره تو، از تمام جهان احساس ناراحتی می‌کنم.
فلک چو اهلی از آنم بچنگ بخت نماند
که داد عشق تو صد گونه انفعال مرا
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نوعی از سرنوشت و قدرت عشق اشاره می‌کند. او به این نکته می‌پردازد که اگرچه زندگی و سرنوشت به شکل غیرقابل کنترلی جلو می‌روند، عشق او تأثیرات گوناگونی بر او داشته است. به عبارت دیگر، عشقش او را به صورت های مختلف تحت تأثیر قرار داده، و این تأثیرات باعث شده که برخی چیزها از دستش برود.