گنجور

شمارهٔ ۷۲

نقشبندی که کسان عاشق و مستند او را
گو چنین ساز بتی تا بپرستند او را
زاهدان سنگ که بر شیشه میخواره زدند
نه همان شیشه که دل نیز شکستند اورا
عالمی گر بکشد کیست که گوید که مکش
کز محبت همه کس واله و مستند اورا
شهسوارا بگذار این که ببوسم باری
پای صیدی که به فتراک تو بستند اورا
داغ عاشق منگر خوار که شد مردم چشم
مگسانی که بر آن داغ نشستند اورا
چشم صیاد تو شوخیست که صاحبنظران
با همه زیرکی از دام بجستند او را
شمع رخسار تو را سوخته یی چون اهلی
نبود زین همه پروانه که هستند اورا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نقشبندی که کسان عاشق و مستند او را
گو چنین ساز بتی تا بپرستند او را
هوش مصنوعی: نقاشی که بسیاری عاشق و شیفته او هستند، باید چنین مجسمه‌ای بسازد تا مردم او را بپرستند و به عشق او دچار شوند.
زاهدان سنگ که بر شیشه میخواره زدند
نه همان شیشه که دل نیز شکستند اورا
هوش مصنوعی: زاهدان سنگ‌ها را به شیشه‌ی میخواری زدند، اما این شیشه‌ای که شکست، دل را نیز از هم گسست.
عالمی گر بکشد کیست که گوید که مکش
کز محبت همه کس واله و مستند اورا
هوش مصنوعی: اگر عالمی کسی را بکشد، چه کسی می‌تواند بگوید که او را نکش؟ زیرا از محبت، همه افراد به او عشق ورزیده و به حالت حیرت و مستی در آمده‌اند.
شهسوارا بگذار این که ببوسم باری
پای صیدی که به فتراک تو بستند اورا
هوش مصنوعی: ای سواران، اجازه بدهید تا من بار دیگر پای صیدی را که به دام شما افتاده، ببوسم.
داغ عاشق منگر خوار که شد مردم چشم
مگسانی که بر آن داغ نشستند اورا
هوش مصنوعی: به جای اینکه به درد و رنج عاشق خوار شود، بهتر است به افرادی توجه کنی که بر آن درد نشسته‌اند و از آن تغذیه می‌کنند.
چشم صیاد تو شوخیست که صاحبنظران
با همه زیرکی از دام بجستند او را
هوش مصنوعی: چشم تو مانند تله‌ای است که حتی باهوش‌ترین افراد هم نتوانسته‌اند از چنگ آن فرار کنند.
شمع رخسار تو را سوخته یی چون اهلی
نبود زین همه پروانه که هستند اورا
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ات مانند شمعی است که برایش سوخته شده. اما هیچ پروانه‌ای نیست که بخواهد به دور آن بچرخد و از زیبایی‌اش لذت ببرد.