شمارهٔ ۷۱
چون تو گویی سخن، این دلشده را گوش کجا
دل کجا عقل کجا فهم کجا هوش کجا
پای بوسی زسگت گر دهدم دست بس است
من کجا وصل کجا بوسه و آغوش کجا
تا تو در جلوه حسنی چو گل ای سرو سهی
بلبل دل بود از شوق تو خاموش کجا
جوی خون میرود از دیدهام ای باد بگو
که شد از دیدهام آن سرو قباپوش کجا
اهلی از وصل به هجران شدهایی قانع، لیک
تلخی زهر کجا چاشنی نوش کجا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون تو گویی سخن، این دلشده را گوش کجا
دل کجا عقل کجا فهم کجا هوش کجا
هوش مصنوعی: وقتی تو صحبت میکنی، دل و گوش من کجا هستند؟ انگار دل، عقل، فهم و هوش همه جاى دیگری هستند و نمیتوانند به سخنان تو توجه کنند.
پای بوسی زسگت گر دهدم دست بس است
من کجا وصل کجا بوسه و آغوش کجا
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به پای سگی تو بوسه بزنم و دست بگذارم، همین برای من کافی است. من کجا میتوانم به وصل برسم و بوسه و آغوش کجا است؟
تا تو در جلوه حسنی چو گل ای سرو سهی
بلبل دل بود از شوق تو خاموش کجا
هوش مصنوعی: هنگامی که تو به زیبایی به مانند گل میدرخشایی، بلبل دلباخته از شوق تو سکوت کرده است. کجا میتوانی صدای او را بشنوی؟
جوی خون میرود از دیدهام ای باد بگو
که شد از دیدهام آن سرو قباپوش کجا
هوش مصنوعی: چشمانم پر از اشک است و نمیدانم کجا رفته آن معشوق زیبا که همیشه در دلم جا دارد. ای باد، به من بگو او کجاست.
اهلی از وصل به هجران شدهایی قانع، لیک
تلخی زهر کجا چاشنی نوش کجا
هوش مصنوعی: تو از جدایی به وصال راضی شدهای، اما چطور میتوان تلخی زهر را با شیرینی نوشیدنی مقایسه کرد؟