شمارهٔ ۶
تا دیده ام بخواب شبی بوتراب را
چشمم دگر بخواب ندیده است خواب را
شاه نجف که نقد وجودست در جهان
گنج وجود اوست جهان خراب را
هر کس که یافت خاک در او بهشت یافت
آری بهشت خاک درست این جناب را
ای آفتاب تا شده یی در نقاب غیب
ظلمت گرفته است بر افکن نقاب را
تا ماه نو بشکل رکابت بر آمده
صد حسرت است بر مه نو آفتاب را
مه را اگر مجال عنان گیری تو نیست
چندان مجال ده که ببوسد رکاب را
اهلی نظر بعالم روحانیان گشاد
تا سرمه ساخت خاک در بوتراب را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا دیده ام بخواب شبی بوتراب را
چشمم دگر بخواب ندیده است خواب را
هوش مصنوعی: هرگز خواب آرامی نداشتهام چون هر بار که خواب دیدهام، به یاد بوتراب بودهام و از آن خواب لذت نبردهام.
شاه نجف که نقد وجودست در جهان
گنج وجود اوست جهان خراب را
هوش مصنوعی: شاه نجف، که وجود او در دنیا بینظیر است، ثروت وجود او بهعنوان گنجی در میان ویرانیهای جهان به شمار میآید.
هر کس که یافت خاک در او بهشت یافت
آری بهشت خاک درست این جناب را
هوش مصنوعی: هر کسی که در وجودش ویژگیهای خوب و ارزشمندی را پیدا کند، مانند این است که به بهشت دست یافته است. آری، صحبت از وجود چنین شخصی این است که او را بهشت خاکی مینامند.
ای آفتاب تا شده یی در نقاب غیب
ظلمت گرفته است بر افکن نقاب را
هوش مصنوعی: ای خورشید که در پشت پرده غیبت پنهان شدهای، ظلمت بر عالم سایه افکنده است، پس پرده را کنار بزن و نور خود را بنما.
تا ماه نو بشکل رکابت بر آمده
صد حسرت است بر مه نو آفتاب را
هوش مصنوعی: وقتی که ماه نو به شکل زیبای خود ظاهر میشود، احساس حسرت بر آفتاب نو و تازه در دلمان افزایش پیدا میکند.
مه را اگر مجال عنان گیری تو نیست
چندان مجال ده که ببوسد رکاب را
هوش مصنوعی: اگر امکان کنترل ماه را نداری، حداقل اجازه بده که آنقدر نزدیک شود که بتواند رکاب تو را ببوسد.
اهلی نظر بعالم روحانیان گشاد
تا سرمه ساخت خاک در بوتراب را
هوش مصنوعی: اهلی، به روحانیان نگاه کرد و فهمید که چگونه سرمه، از خاک در بوتراب ساخته میشود.