شمارهٔ ۵
گر چون مسیح از لطف او بر اوج افلاکیم ما
یک ذره خاکیم از زمین آخر همان خاکیم ما
با آن گل گلزار جان کس نام خود گل چون نهد
حاشا که گوییم این سخن یک مشت خاشاکیم ما
از پرتو شمع ازل گر زنده شد جان چون شرر
میرد چو گردد دور از و زین غصه غما کیم ما
جایی که سیمرغ خرد در قاف قدرت کم پرد
در جلوه ما همچو مگس یا رب چه بی باکیم ما
در گلشن الطاف او خاری نیازارد دلی
از خار خار طبع خود چون غنچه دل چاکیم ما
نیکان سر افراز عمل شیباز دست شه شدند
سر گشته از بخت نگون چون صید فتراکیم ما
زهر گنه در جان ما کردست کار خویشتن
اما هنوز از لطف او دربند تریاکیم ما
هر چند ابر رحمتش شوید ز ما گرد گنه
مغرور هم نتوان شدن کز هر گنه پاکیم ما
اهلی بکنه ذات او کز فهم ما بالاتر است
نتوان رسید از درک خود گر جمله ادراکیم ما
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر چون مسیح از لطف او بر اوج افلاکیم ما
یک ذره خاکیم از زمین آخر همان خاکیم ما
هوش مصنوعی: اگرچه ما به برکت او به بلندیهای آسمانها رسیدهایم، اما در واقع ما تنها یک ذره خاکیم و به انتهای همان خاک تعلق داریم.
با آن گل گلزار جان کس نام خود گل چون نهد
حاشا که گوییم این سخن یک مشت خاشاکیم ما
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد نام خود را به گل زیبای گلزار بزند، این ادعا نادرست است؛ زیرا ما چیزی جز یک مشت خاشاک و بیارزش نیستیم و نباید اینگونه سخن بگوییم.
از پرتو شمع ازل گر زنده شد جان چون شرر
میرد چو گردد دور از و زین غصه غما کیم ما
هوش مصنوعی: اگر جان ما از نور ابدی زنده شود، همچون جرقهای جان میگیرد و وقتی از آن دور میشود، میمیرد. پس از این غصه و اندوه چه بهرهای خواهیم داشت؟
جایی که سیمرغ خرد در قاف قدرت کم پرد
در جلوه ما همچو مگس یا رب چه بی باکیم ما
هوش مصنوعی: جایی که خرد و دانایی در اوج خود است، قدرت و توانایی ما نیز به اندازهای است که در برابر عظمت آن همچون مگسی کوچک مینماییم. خداوندا، ما چقدر بیپروا هستیم!
در گلشن الطاف او خاری نیازارد دلی
از خار خار طبع خود چون غنچه دل چاکیم ما
هوش مصنوعی: در باغ نعمتهای خداوند، هیچ دلی را آزار نمیدهد. ما مثل گلهایی هستیم که از دل خود زخمها و دردها را به دوش میکشیم.
نیکان سر افراز عمل شیباز دست شه شدند
سر گشته از بخت نگون چون صید فتراکیم ما
هوش مصنوعی: خوبان و نیکان در پرچم اقدام خود سر بلند و افتخارآفرین هستند، اما ما مانند شکار شدهایم که از بخت بد گرفتار آمدهایم.
زهر گنه در جان ما کردست کار خویشتن
اما هنوز از لطف او دربند تریاکیم ما
هوش مصنوعی: ما به اثر گناهانی که انجام دادهایم، زخم خوردهایم و دچار درد و رنج هستیم، اما هنوز به محبت و رحمت او وابستهایم و به نوعی به تسکینی که او فراهم کرده، محتاجیم.
هر چند ابر رحمتش شوید ز ما گرد گنه
مغرور هم نتوان شدن کز هر گنه پاکیم ما
هوش مصنوعی: هرچند که ما به واسطهی رحمت خداوند مانند ابر باشیم، اما به خود نبالیم و مغرور نشویم، زیرا ما از هر گونه گناه پاک و بیعیب هستیم.
اهلی بکنه ذات او کز فهم ما بالاتر است
نتوان رسید از درک خود گر جمله ادراکیم ما
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که خداوند ذات و صفاتش فراتر از درک و فهم بشری است. ما هرچقدر هم که بفهمیم و دانش داشته باشیم، باز هم نمیتوانیم به عمق وجود او پی ببریم و درک واقعی از ذاتش پیدا کنیم. در واقع، قدرت فهم ما محدود است و نمیتوانیم به تمامی ابعاد معرفت او دست یابیم.