شمارهٔ ۵۵
به خلوت بهل شیخ دل مرده را
که دوزخ بهشت است افسرده را
دل زاهد از می کجا بشکفد
شکفتن محال است پژمرده را
اگر درد جامی دهد لعل تو
زتریاک به زهر غم خورده را
ز خاکم چو بر داشتی مفکنم
میفکن نهال بر آورده را
مکن وعده از انتظارم مکش
میازار دیگر دل آزرده را
از آن لاله در خون خود غرقه است
که بر داغ دل می درد پرده را
دل اهلی از توبه بی چاره شد
بلی چاره یی نیست خود کرده را
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.