شمارهٔ ۴۵
جایی که بجوش آرد گل بلبل زاری را
شاید که چو ما سوزد حسن تو هزاری را
بشناس حق اشگم کز آب دو چشم من
بشکفت گل خوبی بس لاله عذاری را
از جور تو گر نالم آزرده شوی ناگه
کس یار نیازارد آنگه چو تو یاری را
آخر زشب هجرم صبحی نشدی روشن
گر زانکه اثر بودی صبح شب تاری را
حاصل ز گل وصلم شد چهره زرد آخر
ناچار خزان آید هر باغ و بهاری را
بی تیر و کمان افتد صد صید بخاک ره
گر میل شکار افتد هچون تو سواری را
سوز نفس اهلی در آه حریفان نیست
کین درد نمی باشد هر سینه فکاری را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جایی که بجوش آرد گل بلبل زاری را
شاید که چو ما سوزد حسن تو هزاری را
هوش مصنوعی: در جایی که گل و بلبل دیدار عاشقانهای دارند و احساسات خود را بروز میدهند، ممکن است زیبایی تو نیز مانند ما، دلها را بسوزاند و شوری بیافریند.
بشناس حق اشگم کز آب دو چشم من
بشکفت گل خوبی بس لاله عذاری را
هوش مصنوعی: بگو که حقام را بشناس، اشکی که از چشمان من جاری شده، سبب رشد گل زیبایی شده است که مانند لالهای درخشنده و زیباست.
از جور تو گر نالم آزرده شوی ناگه
کس یار نیازارد آنگه چو تو یاری را
هوش مصنوعی: اگر من از ظلم تو شکایت کنم و تو ناگهان آزرده شوی، هیچ کس یاری نخواهد کرد، مگر اینکه تو خود یار کسی باشی.
آخر زشب هجرم صبحی نشدی روشن
گر زانکه اثر بودی صبح شب تاری را
هوش مصنوعی: در پایان شب جدایی، صبحی روشن نشد، اگرچه تو تاثیرگذار بودی و میتوانستی تاریکی شب را روشنی بخشی.
حاصل ز گل وصلم شد چهره زرد آخر
ناچار خزان آید هر باغ و بهاری را
هوش مصنوعی: به دلیل عشق و وصل، چهرهام زرد و پریشان شده است. در نهایت، ناگزیر است که هر باغی به فصل پاییز برسد، حتی بهار هم پایان میپذیرد.
بی تیر و کمان افتد صد صید بخاک ره
گر میل شکار افتد هچون تو سواری را
هوش مصنوعی: اگر تیر و کمان نباشد، صدها شکار به راحتی به زمین میافتند. اگر تو هم مثل یک سوار به شکار بروی، این معجزه اتفاق میافتد.
سوز نفس اهلی در آه حریفان نیست
کین درد نمی باشد هر سینه فکاری را
هوش مصنوعی: احساس عمیق و درد ناشی از جدایی یا غم، فقط در سینهٔ کسانی که احساسات واقعی و عمیقی دارند پیدا میشود. این درد از حسرت و عشق واقعی ناشی میشود و هر کسی آن را تجربه نمیکند.

اهلی شیرازی