شمارهٔ ۳۷
بهل حکایت شیرین بکوهکن مارا
چراغ مرده چه پرتو دهد دل مارا
رخ تو زنده کند مرده وین عجب نبود
چه کم رمعجز عیساست روی زیبا را
کسی که پیش تو میرد مسیح را چکند؟
که بر شهید تو رشک است صد مسیحا را
ز ماه و خور که شکیبد؟ تو روی خود بنما
که تا شکیب دهی جان نا شکیبا را
نگه بسرو گلستان کجا کند هر کس
که دیده است خرام تو سر و رعنا را
به خاک پای تو، کین خوشه چین خرمن تو
به نیم جو نشمارد نعیم دنیا را
ز دام شید تو ای شیخ اهلی آزادست
حدیث شید مگو عاشقان شیدارا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهل حکایت شیرین بکوهکن مارا
چراغ مرده چه پرتو دهد دل مارا
هوش مصنوعی: حکایت شیرین ما را به کوهکن بسپار، که چراغ مرده نمیتواند نور به دل ما ببخشد.
رخ تو زنده کند مرده وین عجب نبود
چه کم رمعجز عیساست روی زیبا را
هوش مصنوعی: چهره تو چنان جاذبهای دارد که حتی مردهها را زنده میکند و این چه شگفتی است که زیبایی تو معجزهای مانند معجزه عیسی را به یاد میآورد.
کسی که پیش تو میرد مسیح را چکند؟
که بر شهید تو رشک است صد مسیحا را
هوش مصنوعی: کسی که در کنار تو جان بدهد، چه کسی میتواند مانند مسیح به او کمک کند؟ چرا که به خاطر تو، حتی صد مسیحی هم به او غبطه میخورند.
ز ماه و خور که شکیبد؟ تو روی خود بنما
که تا شکیب دهی جان نا شکیبا را
هوش مصنوعی: از تابش ماه و خورشید چه کسی میتواند طاقت بیاورد؟ تو چهرهات را نشان بده تا دل بیتاب را آرام کنی.
نگه بسرو گلستان کجا کند هر کس
که دیده است خرام تو سر و رعنا را
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی و جذابیت تو را دیده باشد، نمیتواند به هیچ چیز دیگری از جمله زیباییهای باغ و گلها توجه کند.
به خاک پای تو، کین خوشه چین خرمن تو
به نیم جو نشمارد نعیم دنیا را
هوش مصنوعی: به قدمهای تو، خوشههای برداشت شده از مزرعهات را به یک دانه جو هم نمیارزد و من لذت و نعمتهای دنیا را بیارزش میدانم.
ز دام شید تو ای شیخ اهلی آزادست
حدیث شید مگو عاشقان شیدارا
هوش مصنوعی: ای شیخ اهلی، تو از دام شید آزاد هستی، اما درباره شید سخن نگو، زیرا عاشقان شید را نمیفهمند.