گنجور

شمارهٔ ۲۹۴

نقد گنج کعبه جایش جز دل ویرانه نیست
حلقه بر در گو مزن زاهد که کس در خانه نیست
در حریم کعبه و بتخانه عاشق محرم است
هرکه با عاشق آشنا شد هیچ جا بیگانه نیست
سربسر احوال ما چون کوهکن جان کندن است
قصه صاحبدلان درد دل است افسانه نیست
همچو مجنون نوغزالی رام من هرگز نشد
چون کنم عقل معاشی با من دیوانه نیست
مست خون خویشتن چون مردم چشم خوردیم
مستی اهل نظر از ساغر و پیمانه نیست
تا سفال درد باشد جام زمزم گو مده
لذتی درمی پرستی نیست تا مردانه نیست
کس چو اهلی شمع من در خون گرم خود نکشت
رقص در آتش زدن جز شیوه پروانه نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نقد گنج کعبه جایش جز دل ویرانه نیست
حلقه بر در گو مزن زاهد که کس در خانه نیست
هوش مصنوعی: گنج واقعی در کعبه، جایی جز دل خالی و ویران ندارد. برای اینکه فقط ظاهرسازی زاهد را ببینی، بر در نزن، چون کسی در آن خانه وجود ندارد.
در حریم کعبه و بتخانه عاشق محرم است
هرکه با عاشق آشنا شد هیچ جا بیگانه نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق باشد، در هر مکان مقدسی مانند کعبه و یا معابد بت‌ها، احساس نزدیکی و محرمیت می‌کند. اگر کسی با عاشق آشنا شود، در هیچ مکان دیگری احساس بیگانگی نمی‌کند.
سربسر احوال ما چون کوهکن جان کندن است
قصه صاحبدلان درد دل است افسانه نیست
هوش مصنوعی: احوال ما مانند فعالیت‌های یک کوه‌نوردی است که به زحمت و تلاش بسیار نیاز دارد. داستان افرادی که دل‌های حساس و پاک دارند، قصه‌ای خیالی نیست بلکه واقعی و پر از درد و رنج است.
همچو مجنون نوغزالی رام من هرگز نشد
چون کنم عقل معاشی با من دیوانه نیست
هوش مصنوعی: من مانند مجنون، عاشق و اسیر زیبایی‌هایم، اما هیچ‌گاه به آرامش و قرار نرسم. حالا نمی‌دانم چگونه می‌توانم عقل و تدبیر زندگی را با این دیوانگی که در من است، آشتی دهم.
مست خون خویشتن چون مردم چشم خوردیم
مستی اهل نظر از ساغر و پیمانه نیست
هوش مصنوعی: مست بودن ما به خاطر نوشیدن خون خودمان است و نه به خاطر شراب و نوشیدنی دیگر. ما حالت مستی و بینش خاصی داریم که ناشی از تجربه‌هایمان است، نه از ساغر و پیمانه.
تا سفال درد باشد جام زمزم گو مده
لذتی درمی پرستی نیست تا مردانه نیست
هوش مصنوعی: تا زمانی که سفال، درد و رنج داشته باشد، نباید به آدمی که در عشق و آتش شوق غرق است، تاب و لذت بدهی؛ چون هنوز به درک واقعی انسانیت و مردانگی نرسیده است.
کس چو اهلی شمع من در خون گرم خود نکشت
رقص در آتش زدن جز شیوه پروانه نیست
هوش مصنوعی: هیچ‌کس مانند من که در آتش عشق غوطه‌ورم، جان خود را فدای شمع نمی‌کند. رقصیدن در آتش، تنها از عهده پروانه برمی‌آید.