گنجور

شمارهٔ ۲۸۷

گل نو آمد و ما را غم دیرینه گرفت
مرغ جان را نفس اندر قفس سینه گرفت
آن حریفی که شبش بودمی از خون دلم
بازش امروز هوای می دوشینه گرفت
چند جان همه را آن مه نو خط سوزد
آخرش دود دل خلق در آیینه گرفت
گنج سر دهنش تا نبرد راه کسی
مهر خط لب لعلش در گنجینه گرفت
دی مرا بود گذر بر سر کوی دگری
ره بمن دوش سک کویش ازان کینه گرفت
بسکه بر خرقه پشمین بودم داغ شراب
در دلم آتش ازین خرقه پشمینه گرفت
تازه گلزار جهان بر دل اهلی تنگ است
مرغ روحش ره آن گلشن دیرینه گرفت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل نو آمد و ما را غم دیرینه گرفت
مرغ جان را نفس اندر قفس سینه گرفت
هوش مصنوعی: گل تازه‌ای آمده و ما همچنان غم‌های قدیمی را به دوش می‌کشیم. پرنده‌ای که روح ما را به خود اختصاص داده، در قفس سینه‌امان حبس شده است.
آن حریفی که شبش بودمی از خون دلم
بازش امروز هوای می دوشینه گرفت
هوش مصنوعی: دوست و رفیقی که در شب‌های غمناک و پر از درد من کنارم بود، امروز به یاد روزهای خوش گذشته و نوشیدن شراب، دلش هوای آن لحظات را کرده است.
چند جان همه را آن مه نو خط سوزد
آخرش دود دل خلق در آیینه گرفت
هوش مصنوعی: چند نفر جان خود را به خاطر زیبایی آن ماه نو فدای عشق می‌کنند، اما در پایان، دل‌های مردم به مانند دودی در آینه می‌ماند.
گنج سر دهنش تا نبرد راه کسی
مهر خط لب لعلش در گنجینه گرفت
هوش مصنوعی: هرگاه که خوشبختی و ثروت در زندگی کسی به‌دست نمی‌آید، نیاز به توجه و مراقبت است تا دیگران نتوانند به آن دسترسی پیدا کنند. زیبایی و جذابیت او همچون گنجینه‌ای ارزشمند است که باید حفظ شود.
دی مرا بود گذر بر سر کوی دگری
ره بمن دوش سک کویش ازان کینه گرفت
هوش مصنوعی: من شب گذشته در حال گذر از کوچه‌ای دیگر بودم، که ناگهان بر سر کوچه‌ای که تو در آن هستی، متوجه حسادت و کینه‌ای شدم.
بسکه بر خرقه پشمین بودم داغ شراب
در دلم آتش ازین خرقه پشمینه گرفت
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه مدت زیادی است در لباس زهد و پارسایی به سر می‌برم، دل من که مملو از عشق و شوری است، به آتش عشق دچار شده است. دل ناآرام من تحت تأثیر این لباس زاهدانه قرار گرفته و شعله‌ور شده است.
تازه گلزار جهان بر دل اهلی تنگ است
مرغ روحش ره آن گلشن دیرینه گرفت
هوش مصنوعی: جهان جدید و زیبا برای دل انسان‌های درگیر و دلتنگ، تنگ و محدود به نظر می‌رسد؛ روح او در جستجوی آن باغ همیشه سبز و قدیمی است.