گنجور

شمارهٔ ۲۷۸

بکوی میکده آخر سبوی ما بشکست
میان مغبچگان آبروی ما بشکست
بکام تشنه ما بود شربت دیدار
فلک بدست ستم در گلوی ما بشکست
گذشته بود ز حد آرزو پرستی ما
خلیل عشق بت آرزوی ما بشکست
بکنج صومعه بودیم مست هی هی ذکر
درآمد آن صنم و های هوی ما بشکست
چه جای مستی و دیوانگی و بی باکی است
کنون که سنگ ملامت سبوی ما بشکست
کرشمه یی که مه نو بر آسمان میکرد
بگوشه نظری تند خوی ما بشکست
دگر حکایت مجنون که بشنود؟ اهلی
کنون ک معرکه اش گفتگوی ما بشکست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بکوی میکده آخر سبوی ما بشکست
میان مغبچگان آبروی ما بشکست
هوش مصنوعی: به میخانه که رفتم، پیاله‌ام شکست و این باعث شد که میان بقیه می‌نوشندگان، آبرویم آسیب دید.
بکام تشنه ما بود شربت دیدار
فلک بدست ستم در گلوی ما بشکست
هوش مصنوعی: ما به شدت منتظر لحظه‌ای بودیم که با معشوق خود دیدار کنیم، اما سرنوشت با بی‌رحمی این امید را به ناامیدی تبدیل کرد و آن لحظه را از ما گرفت.
گذشته بود ز حد آرزو پرستی ما
خلیل عشق بت آرزوی ما بشکست
هوش مصنوعی: گذشتن از مرز خواسته‌ها و آرزوهایمان باعث شد تا عشق و محبت ما به بت‌های آرزوی‌مان نابود شود.
بکنج صومعه بودیم مست هی هی ذکر
درآمد آن صنم و های هوی ما بشکست
هوش مصنوعی: در گوشه‌ای از صومعه نشسته بودیم و با ذکر خداوند مست و شیدا بودیم. ناگهان صدای آن معشوق ما را به شدت تحت تاثیر قرار داد و آرامش‌مان را به هم ریخت.
چه جای مستی و دیوانگی و بی باکی است
کنون که سنگ ملامت سبوی ما بشکست
هوش مصنوعی: در حال حاضر که مورد سرزنش و انتقاد قرار گرفته‌ایم و آبرویمان در معرض خطر است، دیگر جایی برای خوشگذرانی و شجاعت وجود ندارد.
کرشمه یی که مه نو بر آسمان میکرد
بگوشه نظری تند خوی ما بشکست
هوش مصنوعی: جلوه ای که ماه نو در آسمان به نمایش می‌گذاشت، با نگاهی تند و سریع به دل ما نفوذ کرد و ما را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
دگر حکایت مجنون که بشنود؟ اهلی
کنون ک معرکه اش گفتگوی ما بشکست
هوش مصنوعی: حالا چه داستانی از مجنون باید گفته شود؟ ای اهل! که دیگر این گفتگو میان ما، به هم خورده است.