گنجور

شمارهٔ ۲۶۹

بود از ازلم درد تو وین درد همان است
عشقت ز ازل هرکه رقم کرد همان است
هرچند بهار آمد و ایام خزان رفت
عشاق ترا رنگ رخ زرد همان است
آمد شب و آسوده خوابند جهانی
فریاد و فغان سگ شبگرد همان است
من زنده و تو سوخته یی مدعیان را
بر آینه خاطر من گرد همان است
اهلی بود از روز ازل مرد غم عشق
گر روز نه آنست ولی مرد همان است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود از ازلم درد تو وین درد همان است
عشقت ز ازل هرکه رقم کرد همان است
هوش مصنوعی: درد تو از همیشه وجود داشته و این درد همان عشق تو است. هرکس که سرنوشت را نوشته، همان را رقم زده است.
هرچند بهار آمد و ایام خزان رفت
عشاق ترا رنگ رخ زرد همان است
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بهار رسیده و روزهای خزان سپری شده‌اند، عشق‌ورزان همچنان رنگ چهره‌شان زرد و پژمرده است.
آمد شب و آسوده خوابند جهانی
فریاد و فغان سگ شبگرد همان است
هوش مصنوعی: شب فرا رسیده و همه در آرامش خوابیده‌اند، اما در دل شب، صدای ناله و فریادهایی وجود دارد که همچنان از سوی سگان شبگرد به گوش می‌رسد.
من زنده و تو سوخته یی مدعیان را
بر آینه خاطر من گرد همان است
هوش مصنوعی: من هنوز زنده‌ام و تو در آتش عشق سوخته‌ای. کسانی که ادعای عاشق بودن دارند، در ذهن من فقط به یاد تو هستند.
اهلی بود از روز ازل مرد غم عشق
گر روز نه آنست ولی مرد همان است
هوش مصنوعی: انسان از آغاز تاریخ با غم عشق سر و کار داشته است. شاید روزهای شاد و خوشی نباشد، اما آن غم همواره با او همراه است.