گنجور

شمارهٔ ۲۶۲

تو پیش چشم منی چشم من پر آب از چیست
چو دل بوصل تو آسود اضطراب از چیست
ز شوق آن لب میگون دلم کباب بود
تو آتشم زده یی ورنه دل کباب از چیست
گرفت چاشنیی از لب تو ساغر می
وگرنه بیهشی خلق در شراب از چیست
غم از حساب قیامت مگر نداری تو
وگرنه با منت این ظلم بی حساب از چیست
چو آفتاب برت کم ز ذره خاکست
بخاکیان درت ناز آفتاب از چیست
چو گنج حسن شدی حال دل خراب مپرس
تو خود ببین که دل زار ما خراب از چیست
حدیث حسن بتان گر نمیکنی اهلی
بکنج صومعه فریاد شیخ و شاب از چیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو پیش چشم منی چشم من پر آب از چیست
چو دل بوصل تو آسود اضطراب از چیست
هوش مصنوعی: تو همیشه در نظر من هستی و چشمانم پر از اشک شده است. اگر دل من در آغوش تو آرام است، پس چرا هنوز مضطربم؟
ز شوق آن لب میگون دلم کباب بود
تو آتشم زده یی ورنه دل کباب از چیست
هوش مصنوعی: من به خاطر شوق آن لب‌های زیبایت، دلم در آتش است. تو باعث شده‌ای که دلم بسوزد، وگرنه دلی که در آتش می‌سوزد، به چه علت است؟
گرفت چاشنیی از لب تو ساغر می
وگرنه بیهشی خلق در شراب از چیست
هوش مصنوعی: به خاطر لب تو، شراب رنگ و بویی خاص گرفته و گرنه بی‌هشی مردم از نوشیدن شراب به چه دلیل است؟
غم از حساب قیامت مگر نداری تو
وگرنه با منت این ظلم بی حساب از چیست
هوش مصنوعی: اگر درباره حساب و کتاب قیامت نگران نباشی، پس چرا با این همه ظلمی که به تو می‌شود، به این چیزها فکر نمی‌کنی؟
چو آفتاب برت کم ز ذره خاکست
بخاکیان درت ناز آفتاب از چیست
هوش مصنوعی: وقتی که مانند خورشید برتو تابیده است، کمتر از ذره‌ای از خاک، به خاکیان ناز بر تو از کجا می‌آید؟
چو گنج حسن شدی حال دل خراب مپرس
تو خود ببین که دل زار ما خراب از چیست
هوش مصنوعی: زمانی که تو به زیبایی خود رسیدی و حال من خراب است، دیگر از حال دلم نپرس. خودت ببین که چرا دل زار من این‌گونه خسته و خراب است.
حدیث حسن بتان گر نمیکنی اهلی
بکنج صومعه فریاد شیخ و شاب از چیست
هوش مصنوعی: اگر درباره زیبایی‌های بتان صحبت نمی‌کنی، پس چرا در گوشه‌ی صومعه به فریاد و ناله شیخ و جوانان پرداخته‌ای؟