گنجور

شمارهٔ ۲۶

این است نهان از نمک آن تازه جوان را
کز هوش رود هرکه تماشا کند آن را
آهوی ختایی فکند نافه بصحرا
گر بنگرد آن خال و خط مشک فشان را
خامان دل آسوده که از داغ ملامت
سوزند دل بر همن سوخته جان را
گر چشم خدابین دهد این طایفه را حق
ترسم بخدایی بپرستند بتان را
چون شمع زبان سوز بود وصف رخ گل
ای بلبل شوریده نگهدار زبان را
گر سر دهانت به گمان نیز نیاید
ره در دهنت نیست یقین را و گمان را
اهلی، صفت زلف درازش نتوان کرد
کوتاه کن ای دلشده این شرح و بیان را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این است نهان از نمک آن تازه جوان را
کز هوش رود هرکه تماشا کند آن را
هوش مصنوعی: این احساس پنهان و خاصی که در دل آن جوان تازه‌نفسی وجود دارد، به قدری عمیق و قوی است که هر کسی با دیدن او ممکن است هوش و حواسش را از دست بدهد.
آهوی ختایی فکند نافه بصحرا
گر بنگرد آن خال و خط مشک فشان را
هوش مصنوعی: یک آهو از دیار ختا به صحرا رفته و اگر به خطوط و خال‌های زیبای صورتش نگاه کند، زیبایی و جذابیت خویش را میبیند.
خامان دل آسوده که از داغ ملامت
سوزند دل بر همن سوخته جان را
هوش مصنوعی: ناآگاهان با خیال راحت زندگی می‌کنند، در حالی که دلشان از عذاب سرزنش‌ها می‌سوزد و به جان کسانی که در آتش عشق سوخته‌اند، توجهی ندارند.
گر چشم خدابین دهد این طایفه را حق
ترسم بخدایی بپرستند بتان را
هوش مصنوعی: اگر چشمی که حقیقت را می‌بیند به این گروه داده شود، می‌ترسم که آنها به جای خدا، بت‌ها را پرستش کنند.
چون شمع زبان سوز بود وصف رخ گل
ای بلبل شوریده نگهدار زبان را
هوش مصنوعی: اگر مانند شمع، زبان تو نیز آتشین و سوزان است، پس ای بلبل عاشق، زبانت را از توصیف زیبایی گل نگه‌دار.
گر سر دهانت به گمان نیز نیاید
ره در دهنت نیست یقین را و گمان را
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است به نظر برسد که سخنانی که می‌گویی درست هستند، اما در حقیقت اگر درک و یقین واقعی در دهانت نباشد، تنها به گمان و پندار اتکا کرده‌ای و این کافی نیست.
اهلی، صفت زلف درازش نتوان کرد
کوتاه کن ای دلشده این شرح و بیان را
هوش مصنوعی: ای دل، صفت زلف بلند او را نمی‌توان کوتاه کرد، پس این توصیف و بیان را رها کن.