گنجور

شمارهٔ ۲۵۹

تا بر گل تو سنبل پر خم دمیده است
بوی بهشت در همه عالم دمیده است
صبح است و جامه چاک زدی درمی صبوح
صبحی چنین ز جیب فلک کم دمیده است
حور و فرشته را اگر از جان سرشته اند
بوی محبت از گل آدم دمیده است
در حیرتم ز مهر خطت از دل رقیب
کز سنگ خاره سبزه خرم دمیده است
اهلی درین چمن مشو از خار غم ملول
زان رو که خار و گل همه با هم دمیده است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا بر گل تو سنبل پر خم دمیده است
بوی بهشت در همه عالم دمیده است
هوش مصنوعی: وقتی گل تو سرشار از زیبایی و دلربایی است، عطری بهشتی در همه جا پخش شده است.
صبح است و جامه چاک زدی درمی صبوح
صبحی چنین ز جیب فلک کم دمیده است
هوش مصنوعی: صبح شده و تو لباس خود را چاک کرده‌ای تا در این صبح زیبا از دنیای بالا و خوشبختی‌ها بهره‌مند شوی.
حور و فرشته را اگر از جان سرشته اند
بوی محبت از گل آدم دمیده است
هوش مصنوعی: اگر حوری و فرشته از جان انسان ساخته شده‌اند، نشانگر این است که بوی محبت و زیبایی از انسانیت و وجود آدمی سرچشمه می‌گیرد.
در حیرتم ز مهر خطت از دل رقیب
کز سنگ خاره سبزه خرم دمیده است
هوش مصنوعی: من در شگفتی‌ام از زیبایی خط تو، که چگونه دل رقیب را تسخیر کرده است؛ گویی از سنگ سخت، سبزه‌ای زنده و شاداب روییده است.
اهلی درین چمن مشو از خار غم ملول
زان رو که خار و گل همه با هم دمیده است
هوش مصنوعی: در این گلزار در مواجهه با مشکلات و دردها ناامید نشو، زیرا هم گل‌ها و هم خارها به یکسان در این دنیای زندگی به وجود آمده‌اند.