گنجور

شمارهٔ ۲۴۶

کی آب خضر همدم طبع سلیم ماست
ما و شراب کهنه که یار قدیم ماست
ما را هوای عرش ازین آستانه نیست
حقا که آستان تو عرش عظیم ماست
این بوی جانفرای که از گل دمد مگر
بوی خوش غزاله عنبر شمیم ماست
ما درد دسوت پیش حکیمان نمی بریم
ساقی بیار می که مسیح و حکیم ماست
اهلی مرو بکعبه بیا در حریم عشق
کز کعبه آنچه می طلبی در حریم ماست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی آب خضر همدم طبع سلیم ماست
ما و شراب کهنه که یار قدیم ماست
هوش مصنوعی: آب خضر که نماد زندگی و تازگی است هرگز همپای طبیعت سالم ما نخواهد بود، بلکه ما با شراب کهنه‌ای که یادآور دوستی‌های قدیمی‌مان است، زندگی را می‌گذرانیم.
ما را هوای عرش ازین آستانه نیست
حقا که آستان تو عرش عظیم ماست
هوش مصنوعی: ما از این درگاه به آسمان‌ها و مقام‌های بلند فکر نمی‌کنیم؛ واقعاً برای ما، درگاه تو بهترین و بزرگترین جایگاه است.
این بوی جانفرای که از گل دمد مگر
بوی خوش غزاله عنبر شمیم ماست
هوش مصنوعی: این عطر دلنشینی که از گل به مشام می‌رسد، مگر بوی خوش و دلپذیری است که از معشوق ما به هوا پخش شده است؟
ما درد دسوت پیش حکیمان نمی بریم
ساقی بیار می که مسیح و حکیم ماست
هوش مصنوعی: ما درد و مشکلات خود را پیش دانایان و حکیمان نمی‌گویم، پس بیا ای ساقی، که ما به نوشیدنی تو نیاز داریم، چون تو هم مثل مسیح و حکیم ما هستی.
اهلی مرو بکعبه بیا در حریم عشق
کز کعبه آنچه می طلبی در حریم ماست
هوش مصنوعی: ای اهلی، به کعبه نرو و به حریم عشق بیا، چرا که هر چیزی را که در کعبه جست‌وجو می‌کنی، در این حریم پیدا می‌شود.