شمارهٔ ۲۳۴
جهان جوان ز بهار و خزان پیری ماست
کنون بساغر می وقت دستگیری ماست
تو مست عیش و فقیران غبار غم دارند
ترا چه غم ز غبار غم و فقیری ماست
وصال چشمه خورشید سایه تابش نیست
مگو که دوری از آب حیات سیری ماست
اگر چو ذره دلیریم پیشت ای خورشید
هم از حمایت مهر تو این دلیری ماست
خلاص ما ز اسیری مباد تا به ابد
اگر مراد توای دوست در اسیری ماست
سخن ز وصف جوانان دلپذیر مگوی
اگر مراد تو ناصح سخن پذیری ماست
غم از قیری ما نیست ذره وش اهلی
که آفتاب در آن کو بصد حقیری ماست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جهان جوان ز بهار و خزان پیری ماست
کنون بساغر می وقت دستگیری ماست
هوش مصنوعی: جهان در حالتی جوان و شاداب مانند بهار است، اما ما در سنین پیری به سر میبریم. اکنون بهترین فرصت برای بهرهبرداری از زندگی و کمک به خودمان است.
تو مست عیش و فقیران غبار غم دارند
ترا چه غم ز غبار غم و فقیری ماست
هوش مصنوعی: تو در خوشی و سرمستی به سر میبری و فقرا غم و غبار زندگی را به دوش میکشند، تو مگر چه نیازی به نگرانی از غم و فقر ما داری؟
وصال چشمه خورشید سایه تابش نیست
مگو که دوری از آب حیات سیری ماست
هوش مصنوعی: دوست داشتن و نزدیکی به منبع روشنی و زندگی، مانند چشمهای از نور است که هیچ سایهای نمیتواند آن را بپوشاند. هرگز نگو که فاصله گرفتن از این نور و آب حیات، ما را سیراب میکند.
اگر چو ذره دلیریم پیشت ای خورشید
هم از حمایت مهر تو این دلیری ماست
هوش مصنوعی: اگر ما همچون ذرات کوچک پرجرأت هستیم، این جسارت ما ناشی از حمایت و محبت تو، ای خورشید، است.
خلاص ما ز اسیری مباد تا به ابد
اگر مراد توای دوست در اسیری ماست
هوش مصنوعی: به ما آزادگی نده تا ابد در بند باشیم، اگر هدف تو از اسیری ما همین دوست بودن است.
سخن ز وصف جوانان دلپذیر مگوی
اگر مراد تو ناصح سخن پذیری ماست
هوش مصنوعی: اگر هدف تو از صحبت کردن در مورد جوانان دلنشین، نصیحت کسی است، بهتر است که این موضوع را مطرح نکنی.
غم از قیری ما نیست ذره وش اهلی
که آفتاب در آن کو بصد حقیری ماست
هوش مصنوعی: غم ما به خاطر یک ذره نیست، بلکه به خاطر بزرگترها و حقیقتهای مهم زندگی است که مانند آفتاب بر ما میتابد و بر انسانیت ما تاثیر میگذارد.