شمارهٔ ۲۲۵
گیرم که دل از یاد تو خرسند توان داشت
بی جان تن فرسوده نگه چند توان داشت
خود گوی که این طوطی دلسوخته تا چند
در حسرت آن لعل شکر خند توان داشت
با اینهمه تلخی نتوان ساخت که آخر
یکبوسه زان لب چون قند توان داشت
سودا زده چون گوش کند پند خردمند
این شیوه طمع هم ز هردمند توان داشت
ناصح همه حکمت بود این پند تو لیکن
گر هوش بود گوش برین پند توان داشت
عهد تو و سوگند تو بسیار نپاید
کافر بچه را چند بسوگند توان داشت
اهلی زهوای تو کسش باز نیارد
سیمرغ نه مرغیست که در بند توان داشت
شمارهٔ ۲۲۴: هرکه عاشق شد چو شمع آزاده از دلمردگی استشمارهٔ ۲۲۶: بازم از چشم آنسوار سرکش خونخوار رفت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گیرم که دل از یاد تو خرسند توان داشت
بی جان تن فرسوده نگه چند توان داشت
هوش مصنوعی: بگذار بپذیرم که دل میتواند از یاد تو شاد باشد، اما جسم خسته و بیجان چقدر میتواند تحمل کند؟
خود گوی که این طوطی دلسوخته تا چند
در حسرت آن لعل شکر خند توان داشت
هوش مصنوعی: ای خود، بگو که این طوطی دلسوخته تا چه زمانی میتواند در حسرت آن گوهر شیرین و زیبا زندگی کند؟
با اینهمه تلخی نتوان ساخت که آخر
یکبوسه زان لب چون قند توان داشت
هوش مصنوعی: با وجود تمام تلخیها و دردها، نمیتوان از این واقعیت چشمپوشی کرد که یک بوسه از آن لبها میتواند به شیرینی قند باشد.
سودا زده چون گوش کند پند خردمند
این شیوه طمع هم ز هردمند توان داشت
هوش مصنوعی: فردی که به دلایلی دچار وسوسه و شوق شدید شده است، وقتی به نصیحت و پند فرد خردمند گوش دهد، متوجه میشود که این نوع طمع میتواند از هر کسی ناشی شود.
ناصح همه حکمت بود این پند تو لیکن
گر هوش بود گوش برین پند توان داشت
هوش مصنوعی: این پند تو میتواند بسیار حکیمانه باشد، اما اگر کسی هشیار باشد، تنها در این صورت میتواند به این پند گوش دهد و آن را درک کند.
عهد تو و سوگند تو بسیار نپاید
کافر بچه را چند بسوگند توان داشت
هوش مصنوعی: تعهد و قسم تو به سختی دوام میآورد، زیرا اینگونه وعدهها مانند قسمهای یک کافر بچه هستند که ارزش زیادی ندارند.
اهلی زهوای تو کسش باز نیارد
سیمرغ نه مرغیست که در بند توان داشت
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند مانند سیمرغ به تو نزدیک شود، چرا که سیمرغ نه تنها یک پرنده است، بلکه موجودی است که در تلاش انسانها نمیگنجد و از دسترس آنها خارج است.