گنجور

شمارهٔ ۲۲۲

دیوانه یارم من و با کس نظرم نیست
مشغول خودم وز همه عالم خبرم نیست
من مست دل آشفته ام ای همدم مشفق
خارم مکش از پای پروای سرم نیست
زخمی بود از عشق بهرمو که مرا هست
با آنهمه از عشق نکویان حذرم نیست
ای قبله حاجت زدرت رو بکه آرم؟
زنهار مرانم که ازین در گذرم نیست
تا خون جگر بود فرو ریختم از چشم
رحمی بکن امروز که نم در جگرم نیست
زاهد دهدم توبه که کار تو صلاح است
پنداشت مگر خواجه که کاری دگرم نیست
اهلی ز جهان قسمت هر کس زر و سیم است
این قسمت من بس که غم سیم و زرم نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیوانه یارم من و با کس نظرم نیست
مشغول خودم وز همه عالم خبرم نیست
هوش مصنوعی: من دیوانه یار خودم هستم و به هیچ‌کس نگاه نمی‌کنم. فقط مشغول خودم هستم و از همه چیز و همه‌کس بی‌خبرم.
من مست دل آشفته ام ای همدم مشفق
خارم مکش از پای پروای سرم نیست
هوش مصنوعی: من به خاطر دل بی‌قرارم خیلی احساساتی هستم، ای دوست مهربان، نگذار که از پا بیفتم، زیرا در این وضعیت هیچ نگرانی برای سرم ندارم.
زخمی بود از عشق بهرمو که مرا هست
با آنهمه از عشق نکویان حذرم نیست
هوش مصنوعی: محبت به من آسیب زده است، اما با وجود این، از عشق خوبان دلگیر نیستم.
ای قبله حاجت زدرت رو بکه آرم؟
زنهار مرانم که ازین در گذرم نیست
هوش مصنوعی: ای معشوقه من، به کجا می‌توانم روی بیاورم؟ خواهش می‌کنم مرا طرد نکن، چون راه دیگری برای من وجود ندارد.
تا خون جگر بود فرو ریختم از چشم
رحمی بکن امروز که نم در جگرم نیست
هوش مصنوعی: تا وقتی که از دل داغ و رنج می‌سوزیدم، اشک می‌ریختم. حالا دیگر توانایی گریه ندارم، لطفی کن و به حال من رحم کن.
زاهد دهدم توبه که کار تو صلاح است
پنداشت مگر خواجه که کاری دگرم نیست
هوش مصنوعی: به زاهد می‌گویم که توبه‌ام را به او بدهم، زیرا فکر می‌کند که کار من درست و نیکوست. اما خواجه می‌داند که من کار دیگری دارم.
اهلی ز جهان قسمت هر کس زر و سیم است
این قسمت من بس که غم سیم و زرم نیست
هوش مصنوعی: هر کسی در این دنیا سهمی از wealth و مال دارد، اما سهم من این است که از درد و غصه‌ی نداشتن آن مال آزاد هستم.