گنجور

شمارهٔ ۲۱۰

من که چون شمع ز داغ تو صدم روشنی است
گر بگریم ز غمت غایت تر دامنی است
شب چراغ غم دل از در دلها طلبند
ورنه محمود چکارش به در گلخنی است
این چه سحرست که آن آهوی صید افکن تو
خود بخواب است و صدش غمزه بصید افکنی است
آفتابی تو و کس را نبود تاب نظر
مگر آن کس که چو آیینه دلش آهنی است
ای ز جان پاک تر آن لعل می آلود بنوش
کز کمینگاه دلم وسوسه در رهزنی است
همه کس درد دل خود به طبیبان گفتند
قصه درد دل ماست که نا گفتنی است
اهلی از زخم رقیب است ز رحمت محروم
غایت دوستی مدعیان دشمنی است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من که چون شمع ز داغ تو صدم روشنی است
گر بگریم ز غمت غایت تر دامنی است
هوش مصنوعی: من که مثل شمع به خاطر داغ عشق تو می‌سوزم و روشنایی‌ام از این سوختن است، اگر گریه کنم به خاطر غم تو، حداکثر آن است که دامنم خیس خواهد شد.
شب چراغ غم دل از در دلها طلبند
ورنه محمود چکارش به در گلخنی است
هوش مصنوعی: در دل‌ها، روشنایی غم شب را جستجو می‌کنند، وگرنه محمود چه نیازی به آن مکان تاریک دارد؟
این چه سحرست که آن آهوی صید افکن تو
خود بخواب است و صدش غمزه بصید افکنی است
هوش مصنوعی: این چه جادو و جذبه‌ای است که آن آهو که خودش در خواب است، تو با ناز و عشوه‌ات او را به دام می‌اندازی؟
آفتابی تو و کس را نبود تاب نظر
مگر آن کس که چو آیینه دلش آهنی است
هوش مصنوعی: تو مانند آفتابی هستی که هیچ‌کس جز آن کسی که دلش مانند آهن است، قدرت دیدن تو را ندارد.
ای ز جان پاک تر آن لعل می آلود بنوش
کز کمینگاه دلم وسوسه در رهزنی است
هوش مصنوعی: ای که از جانم باارزش‌تری، آن شراب رنگین را بنوش؛ چرا که دل من در کمین وسوسه‌ای است که می‌خواهد تو را فریب دهد.
همه کس درد دل خود به طبیبان گفتند
قصه درد دل ماست که نا گفتنی است
هوش مصنوعی: همه افراد مشکلات و رنج‌های خود را با پزشکان در میان گذاشتند، اما داستان رنج و دل‌تنگی ما آن‌قدر عمیق و پیچیده است که نمی‌توانیم آن را بیان کنیم.
اهلی از زخم رقیب است ز رحمت محروم
غایت دوستی مدعیان دشمنی است
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و آسیب دیگران، شخص مورد نظر از محبت و مهربانی بی‌بهره است و نهایت دوستی کسانی که ادعا می‌کنند دوست او هستند، در واقع دشمنی و کینه‌توزی آن‌ها را نشان می‌دهد.