شمارهٔ ۲۰۹
گنج قارون بزمین رفت و ملامت باقی است
عشق گنجی است که تا روز قیامت باقی است
پیش تابوت من ای نخل خرامان بگذر
که هنوزم هوس این قد و قامت باقی است
هر که در پای سگت کشته نشد روز وصال
گرچه جان داد به هجر تو غرامت باقی است
گر کشندت بملامت نکنی توبه ز عشق
سخن من بشنو ورنه ملامت باقی است
من سگ کوی مغانم که درین قحط کرم
نیست جز میکده جایی که کرامت باقی است
اهلی از سر بگذر یا بکناری بنشین
گر نیی مرد بلا کنج سلامت باقی است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گنج قارون بزمین رفت و ملامت باقی است
عشق گنجی است که تا روز قیامت باقی است
هوش مصنوعی: ثروت قارون به زیر خاک رفت و تنها سرزنش و عیبجویی باقی ماند. اما عشق، گنجی است که تا روز قیامت پایدار خواهد ماند.
پیش تابوت من ای نخل خرامان بگذر
که هنوزم هوس این قد و قامت باقی است
هوش مصنوعی: ای نخل زیبا، هنگام گذر از کنار تابوت من، بایست و ناز کن که هنوز هم در دل من آرزوی زیبایی و قد و قامت تو زنده است.
هر که در پای سگت کشته نشد روز وصال
گرچه جان داد به هجر تو غرامت باقی است
هوش مصنوعی: هر کس که در برابر دشواریها و مصائبتهای تو نتوانست مقاومت کند و جانش را فدای تو نکرد، در روزی که به هم میرسیدیم، با وجود اینکه جانش را به خاطر دوری تو از دست میدهد، همچنان خسارت و غم او باقی خواهد ماند.
گر کشندت بملامت نکنی توبه ز عشق
سخن من بشنو ورنه ملامت باقی است
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق تو را سرزنش کنند، نباید از عشق دست بکشی. گوش کن به سخن من، وگرنه سرزنشها ادامه خواهد داشت.
من سگ کوی مغانم که درین قحط کرم
نیست جز میکده جایی که کرامت باقی است
هوش مصنوعی: من مانند سگی هستم که در محلهی مغان (دشمنان) زندگی میکنم و در این زمان که رحمت و بخشش کمیاب است، تنها جایی که هنوز مورد احترام و کرامت است، میکده است.
اهلی از سر بگذر یا بکناری بنشین
گر نیی مرد بلا کنج سلامت باقی است
هوش مصنوعی: اگر از مشکلات و دردسرها عبور نکنی یا کنار نشینی و تماشا کنی، بدان که فرار از آنها تو را در امان نمیگذارد و همیشه در خطر خواهی بود.