گنجور

شمارهٔ ۲۰۶

کدورت غم هجرت بیک نگاه برفت
جمال کعبه چو دیدم غبار راه برفت
به آستان تو چندان بسجده سودم رخ
که سوده گشت رخ و نقش سجده گاه برفت
خوشم که طاعتم از سجده درت افزود
دریغ، باقی عمرم که در گناه برفت
عزیز مصر وصال است یوسف دل باز
ز خاطرش غم چاه از غرور جاه برفت
نوای مرغ سحر تا خبر ز عشق تو داد
صفای ورد سحرگه ز خانقاه برفت
بصد امید نگه داشتم ولی آن هم
دریغ و درد که با صد دریغ و آه برفت
چه طعن نامه سیاهی است بر منت اهلی
مگر گناه تو از نامه سیاه برفت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کدورت غم هجرت بیک نگاه برفت
جمال کعبه چو دیدم غبار راه برفت
هوش مصنوعی: غم و کدورت هجرت با یک نگاه از بین رفت. وقتی زیبایی کعبه را دیدم، غبار راه هم دیگر وجود نداشت.
به آستان تو چندان بسجده سودم رخ
که سوده گشت رخ و نقش سجده گاه برفت
هوش مصنوعی: به خاطر احترام و خضوعی که در برابر تو دارم، تا حدی به سجده می‌روم که چهره‌ام تغییر می‌کند و اثر سجده بر روی پیشانی‌ام باقی می‌ماند.
خوشم که طاعتم از سجده درت افزود
دریغ، باقی عمرم که در گناه برفت
هوش مصنوعی: از اینکه با سجده و عبادتم به تو نزدیک‌تر شدم خوشحالم، اما افسوس که بقیه عمرم در معصیت و گناه گذشت.
عزیز مصر وصال است یوسف دل باز
ز خاطرش غم چاه از غرور جاه برفت
هوش مصنوعی: عزیز مصر، یوسف را در آغوش خود دارد و دل او از یاد دردهای گذشته خالی است. او دیگر به خاطر مقام و جاه خود غم چاه را فراموش کرده است.
نوای مرغ سحر تا خبر ز عشق تو داد
صفای ورد سحرگه ز خانقاه برفت
هوش مصنوعی: صدای مرغ سحر وقتی که از عشق تو سخن گفت، زیبایی ذکر صبح را از خانقاه برداشت و به سمت دیگری رفت.
بصد امید نگه داشتم ولی آن هم
دریغ و درد که با صد دریغ و آه برفت
هوش مصنوعی: با تمام امیدی که داشتم، نگه‌اش داشتم، اما افسوس که با اندوه و درد، از دست رفت.
چه طعن نامه سیاهی است بر منت اهلی
مگر گناه تو از نامه سیاه برفت
هوش مصنوعی: این متن به نقد و انتقاد از شرایط زندگی و ومشکلاتی اشاره دارد که ممکن است بر کسی تحمیل شده باشد. در اینجا به این موضوع اشاره می‌شود که آیا واقعاً گناهی وجود دارد که منجر به این وضعیت سیاه و ناخوشایند شده است یا خیر. به نوعی می‌توان این حس را درک کرد که شخص احساس می‌کند بی‌دلیل تحت فشار و سرزنش قرار گرفته است.