شمارهٔ ۲۰۷
از عالم جان آنچه بما فیض رسان است
حسن خوش و آواز خوش خوش نفسان است
صید دل من زاهد و صوفی نتوانند
سیمرغ من آزاده ز دام مگسان است
بیدرد که از زخم محبت نشد آگه
درد دل عشاق چه داند که چه سان است
عاشق طلبش چاشنی غم بود از دوست
گر وصل هوس میکند از بوالهوسان است
در کوی خرد هیچکسان منکر عشقند
صد شکر که اهلی نه از آن هیچکسان است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از عالم جان آنچه بما فیض رسان است
حسن خوش و آواز خوش خوش نفسان است
هوش مصنوعی: از دنیای هستی، هر آنچه که به ما برکت و فیض میدهد، زیبایی و آواز دلنواز است.
صید دل من زاهد و صوفی نتوانند
سیمرغ من آزاده ز دام مگسان است
هوش مصنوعی: دل من را زاهدان و صوفیان نمیتوانند شکار کنند؛ زیرا سیمرغ من، آزاد و رهای از دام مگسهاست.
بیدرد که از زخم محبت نشد آگه
درد دل عشاق چه داند که چه سان است
هوش مصنوعی: کسی که دردی را از عشق تجربه نکرده، هرگز نمیتواند بفهمد که دل عاشقان چه احساسی دارد.
عاشق طلبش چاشنی غم بود از دوست
گر وصل هوس میکند از بوالهوسان است
هوش مصنوعی: عاشق برای رسیدن به معشوقش همیشه با غم و دشواری مواجه است. اگر کسی فقط به فکر وصل شدن باشد، او هم از کسانی است که بیتوجهی و هوسرانی را دنبال میکنند.
در کوی خرد هیچکسان منکر عشقند
صد شکر که اهلی نه از آن هیچکسان است
هوش مصنوعی: در محلهٔ حکمت، کسی عشق را انکار نمیکند. صد شکر که اهلی از جملهٔ این افراد نیست.