گنجور

شمارهٔ ۲۰۰

هر جا که بنگری رخ او در تجلی است
مجنون اگر شوی همه آفاق لیلی است
دور از توام بصورت و در معنیم قرین
صورت تفاوتی نکند اصل معنی است
ما را که دل بطرفه غزالی گرفته انس
مجنون صفت گریختن از خلق اولی است
گر سرو با تو لاف زد آزاده اش مخوان
آزاده نیست هر که گرفتار دعوی است
پیش کسی که باده ز دست تو خورده است
زهرست آب خضر اگر از دست عیسی است
مست تو گر ز کار جهان فرد شد چه شد
بخت مجردان تو در کار عقبی است
گر پوست بر کنند ز صورت پرمست
اورا چه غم که زنده دل از مغز معنی است
اهلی حریف مغبچه و جام می کسی است
کورانه فکر دین و نه پروای دنیی است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر جا که بنگری رخ او در تجلی است
مجنون اگر شوی همه آفاق لیلی است
هوش مصنوعی: هر جایی که نگاه کنی، چهره او در نور و زیبایی دیده می‌شود. اگر همچون مجنون عاشق شوی، تمامی دنیا و هر جا برایت لیلی خواهد بود.
دور از توام بصورت و در معنیم قرین
صورت تفاوتی نکند اصل معنی است
هوش مصنوعی: من از تو دورم اما در روح و معنا به تو نزدیکم؛ ظاهر ممکن است متفاوت باشد ولی اصل موضوع همان معنی است.
ما را که دل بطرفه غزالی گرفته انس
مجنون صفت گریختن از خلق اولی است
هوش مصنوعی: دل ما در حالتی شگفت و جذاب است که به مانند غزالی عاشقانه می‌خواهد از دنیای مردم فاصله بگیرد و به انزوا برود.
گر سرو با تو لاف زد آزاده اش مخوان
آزاده نیست هر که گرفتار دعوی است
هوش مصنوعی: اگر درخت سرو به تو فخر بفروشد، او را آزاده نخوان. زیرا کسی که درگیر ادعاها و boast کردن است، آزاد نیست.
پیش کسی که باده ز دست تو خورده است
زهرست آب خضر اگر از دست عیسی است
هوش مصنوعی: اگر کسی که از دست تو شراب نوشیده، آب خضر برایش زهر محسوب می‌شود، حتی اگر این آب به دستان عیسی باشد.
مست تو گر ز کار جهان فرد شد چه شد
بخت مجردان تو در کار عقبی است
هوش مصنوعی: اگر تو از امور دنیا بی‌خیال شوی، چه اهمیتی دارد؟ خوشبختی کسانی که به دنبال دنیا نیستند، در زندگی آخرتشان رقم می‌خورد.
گر پوست بر کنند ز صورت پرمست
اورا چه غم که زنده دل از مغز معنی است
هوش مصنوعی: اگر پوست صورت پرمستی را بکنند، او نگران نیست، چرا که زندگی و شادابی دل از عمق معانی و باطن وجود ناشی می‌شود.
اهلی حریف مغبچه و جام می کسی است
کورانه فکر دین و نه پروای دنیی است
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که اهلی، در برابر فردی که به نوشیدن شراب و لذت‌های دنیوی مشغول است، ناتوان است. او بر این باور است که فکر کردن و پیگیری مسائل دینی، اگر به‌طور افراطی و بدون توجه به نیازهای دنیوی باشد، ممکن است فرد را از لذت‌های زندگی دور کند. به عبارت دیگر، زندگی تنها به مسائل دینی محدود نیست و باید به جنبه‌های دیگر زندگی نیز توجه کرد.