گنجور

شمارهٔ ۱۹۷

در دل و جان از آن مژه قصد تو راه کردن است
کشت مرا نگاه تو این چه نگاه کردن است
طاعت من همین بود کز تو بقبله بنگرم
زانکه نظر بغیر تو عین گناه کردن است
گرنه بعشق زنده شد عمر حضر چه فایده
بی رخ دوست زندگی عمر تباه کردن است
هست به آه و ناله خوش خاطر دردمند عشق
حاصل درد عشق هم ناله و آه کردن است
چند چو اهلی از غمت مشق جنون کنم به شعر
ترک کنم که بیش ازین نامه سیاه کردن است

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در دل و جان از آن مژه قصد تو راه کردن است
کشت مرا نگاه تو این چه نگاه کردن است
هوش مصنوعی: در دل و جانم، مژگانی که قصد تو را دارد، به سوی تو در حرکت است. نگاهی که تو به من انداختی، باعث مرگ من شد. این چه نگاهی است که به من می‌کنی؟
طاعت من همین بود کز تو بقبله بنگرم
زانکه نظر بغیر تو عین گناه کردن است
هوش مصنوعی: درست به همین شکل، تنها کمال و اطاعتی که من داشتم این است که به سوی تو نگاه کنم، زیرا اینکه به غیر تو نظر بیفکنم خود گناهی بزرگ محسوب می‌شود.
گرنه بعشق زنده شد عمر حضر چه فایده
بی رخ دوست زندگی عمر تباه کردن است
هوش مصنوعی: اگر عمر در عشق به دوش بیافتد، چه فایده‌ای دارد وقتی که بدون چهره دوست زندگی کنیم؟ زیرا زندگی بدون او هدر دادن عمر است.
هست به آه و ناله خوش خاطر دردمند عشق
حاصل درد عشق هم ناله و آه کردن است
هوش مصنوعی: عشق برای کسی که در درد و رنج است، با ناله و آه همراه است. این رنج و درد لازمه و حاصل عشق است، و در واقع بیان این احساسات هم بخشی از تجربه عشق به شمار می‌آید.
چند چو اهلی از غمت مشق جنون کنم به شعر
ترک کنم که بیش ازین نامه سیاه کردن است
هوش مصنوعی: به خاطر غم تو، چندین بار دیوانگی‌ام را در شعر می‌نویسم، اما دیگر نمی‌خواهم بیشتر از این برای تو نامه بنویسم و خودم را خسته کنم.