گنجور

شمارهٔ ۱۸۴

روی کسی چو صورت آینه سوی تست
کز خویشتن تهی و پر از مهر روی تست
ای آفتاب بر فلک همچو ماه تو
پشتش از آن خمیده که مایل بسوی تست
تنها نه از حدیث تو من در حکایتم
هر جا که میروم همه این گفتگوی تست
گل را بخاک کوی تو لاف صفا چراست
چون آب روی گل همه از خاک کوی تست
ای نوگل بهشت که مستم زبوی تو
بوی بهشت گر بودم هم ببوی تست
مارا ز جعد موی تو مشکل حکایتی است
گر مشکلی گشاده شود هم زموی تست
اهلی چو شیشه خنده ساقی ره توزد
کاین گریه های تلخ گره در گلوی تست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی کسی چو صورت آینه سوی تست
کز خویشتن تهی و پر از مهر روی تست
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند آینه‌ای است که به سمت تو می‌نگرد، چرا که از خود چیزی ندارد و پر از محبتی است که از تو دریافت کرده است.
ای آفتاب بر فلک همچو ماه تو
پشتش از آن خمیده که مایل بسوی تست
هوش مصنوعی: ای آفتاب در آسمان، مانند ماهی که در حال نگریستن است، پشت تو به قدری خمیده شده که به سمت تو متمایل است.
تنها نه از حدیث تو من در حکایتم
هر جا که میروم همه این گفتگوی تست
هوش مصنوعی: من فقط از داستان تو صحبت نمی‌کنم، در هر جایی که می‌روم، همه چیز درباره توست.
گل را بخاک کوی تو لاف صفا چراست
چون آب روی گل همه از خاک کوی تست
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر می‌کشد که گل چطور به خاطر نزدیکی به تو و خاک کوی تو زیبا و باصفا شده است. در واقع، زیبایی و طراوت گل تنها به دلیل آب و خاکی است که در آنجا وجود دارد و به عشق و ارتباط او با تو اشاره می‌کند. به عبارت دیگر، زیبایی گل وابسته به وجود تو و مکانی است که تو در آن هستی.
ای نوگل بهشت که مستم زبوی تو
بوی بهشت گر بودم هم ببوی تست
هوش مصنوعی: ای گل تازه بهشتی، بوی خوش تو مرا سرشار از خوشحالی می‌کند. اگر هم بوی بهشت را حس می‌کردم، باز هم به بوی تو وفادار می‌ماندم.
مارا ز جعد موی تو مشکل حکایتی است
گر مشکلی گشاده شود هم زموی تست
هوش مصنوعی: مشکل ما از زیبایی و حالت موی توست. اگر بخواهی مشکلی را حل کنی، آن مشکل هم به موی تو مربوط می‌شود.
اهلی چو شیشه خنده ساقی ره توزد
کاین گریه های تلخ گره در گلوی تست
هوش مصنوعی: وقتی که اهلی مانند شیشه، در حال خندیدن است، ساقی به یاد تو می‌افتد و فکر می‌کند که این گریه‌های تلخ، در گلوی تو گیر کرده است.