شمارهٔ ۱۸۳
هرچند که یوسف بجمال از همه بیش است
حسن نمکین تو بلای دل ریش است
چون گل همه تن آب حیاتی تو ولیکن
چون خار دل آزار رقیبت همه نیش است
در دوستی مدعیان نیست جز آزار
هر کو ببدان دوست شود دشمن خویشست
دشمن ببرادر صفتی دوست نگردد
یوسف نگر ای مه که چه آزرده خویش است
مارا چه غم از مهر تو گر کم شد اگر بیش
کوته نظران را نظر اندر کم و بیش است
کام دلم ایکافر بدکیش کرم کن
آخر چو ترا مهر و وفا در همه کیش است
در کوی تو اهلی چه بود از همه واپس
زیرا که بجانبازی و مهر از همه پیش است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرچند که یوسف بجمال از همه بیش است
حسن نمکین تو بلای دل ریش است
هوش مصنوعی: با وجود اینکه یوسف از نظر جمال و زیبایی از همه بالاتر است، ولی زیبایی تو مانند نمک، دل را میسوزاند و عذاب میدهد.
چون گل همه تن آب حیاتی تو ولیکن
چون خار دل آزار رقیبت همه نیش است
هوش مصنوعی: تو مانند گلی هستی که تمام وجودت پر از زندگی و شوق است، اما در عین حال، مثل خاری هستی که دل رقیب را میآزارد و فقط زخم و آسیب به او میزند.
در دوستی مدعیان نیست جز آزار
هر کو ببدان دوست شود دشمن خویشست
هوش مصنوعی: در دوستی، کسی که فقط ادعا میکند، جز آزار و اذیت دیگران هیچ کاری نمیکند. هر کسی که به دوستی بپردازد، ممکن است به دشمنی با خود تبدیل شود.
دشمن ببرادر صفتی دوست نگردد
یوسف نگر ای مه که چه آزرده خویش است
هوش مصنوعی: دشمن هرگز نمیتواند به صفات برادرانه مثل دوست رفتار کند. به یوسف توجه کن، ای ماه که چقدر دلش شکسته است.
مارا چه غم از مهر تو گر کم شد اگر بیش
کوته نظران را نظر اندر کم و بیش است
هوش مصنوعی: ما چه غم داریم از این که محبت تو کم شده؛ چون نادیدگان فقط به کم و زیاد توجه میکنند.
کام دلم ایکافر بدکیش کرم کن
آخر چو ترا مهر و وفا در همه کیش است
هوش مصنوعی: دل من از دست یک کافر بدخواه ناراحت است. کاش تو، که در همه باورها و ادیان، محبت و وفا را سرلوحه خود قرار دادهای، به من رحم کنی.
در کوی تو اهلی چه بود از همه واپس
زیرا که بجانبازی و مهر از همه پیش است
هوش مصنوعی: در محله تو، چه چیز از همه چیز عقب ماندهتر است، زیرا که عشق و دوستی در اینجا به اندازهای پیشرفته و بارز است که هیچ چیز دیگری به پای آن نمیرسد.

اهلی شیرازی