گنجور

شمارهٔ ۱۷۹

سگ کوی تو که شب تا بسحر پیش من است
مهربانیش ز بهر جگر ریش من است
غیرتم با تو چنان است که با خویش بدم
هرکه بیگانه زهمر تو بود خویش من است
ازتو هر کو بشفاعت طلبد خون مرا
نیکخواه دل من نیست بداندیش من است
تشنه لعل توام زهر من است آب حیات
هرچه پیش دگران نوش بود نیش من است
مدعی خانه خرابست ازین رشک که دوست
گنج حسن است و خرابش دل درویش من است
اهلی، از سجده آن بت نبود عیب مرا
بت پرستم من و این برهمنی کیش من است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سگ کوی تو که شب تا بسحر پیش من است
مهربانیش ز بهر جگر ریش من است
هوش مصنوعی: سگ در کوچه تو که تا صبح پیش من می‌ماند، مهربانی‌اش به خاطر دل شکسته من است.
غیرتم با تو چنان است که با خویش بدم
هرکه بیگانه زهمر تو بود خویش من است
هوش مصنوعی: غیرتم نسبت به تو به اندازه‌ای است که به خودم هم بد می‌آیم. هر کسی که از تو دور باشد، برای من به نوعی غریبه است و احساس نزدیکی به او ندارم.
ازتو هر کو بشفاعت طلبد خون مرا
نیکخواه دل من نیست بداندیش من است
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو درخواست شفاعت کند، اما نیت خوبی در دل نداشته باشد و به فکر من نباشد، باید بداند که دل من نسبت به او خوش نیست و او را بداندیش می‌دانم.
تشنه لعل توام زهر من است آب حیات
هرچه پیش دگران نوش بود نیش من است
هوش مصنوعی: من به شدت مشتاق لبان تو هستم و این عشق برایم چون زهر است. هر چه دیگران از آن می‌نوشند برای من تلخ و زهرآگین است.
مدعی خانه خرابست ازین رشک که دوست
گنج حسن است و خرابش دل درویش من است
هوش مصنوعی: مدعی به خاطر حسادتش خانه‌اش ویران شده، چون محبوب من دارای زیبایی‌های فراوانی است و دل من که درویش است، به او تعلق دارد.
اهلی، از سجده آن بت نبود عیب مرا
بت پرستم من و این برهمنی کیش من است
هوش مصنوعی: اهلی، به خاطر سجده به آن بت، هیچ عیبی بر من نیست. من بت‌پرستم و این اعتقاد برهمنی من است.