گنجور

شمارهٔ ۱۶۶

اگرچه خانه خرابی زباده ای ساقی است
خراب جام شرابیم تا دمی باقی است
ز شوق روی تو خورشید را اشعه نور
بصد هزار زبان در حدیث مشتاقی است
مرا نیاز درونی ز صدق دل با تست
که زهد ظاهر یاران طریق زراقی است
ببر تو این دل زارم گر آدمی زادی
نه آدمی صفتی در فرشته اخلاقی است
خموش اهلی ازین درس و توبه و تقوی
که بخت ما و تو موقوف صحبت ساقی است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگرچه خانه خرابی زباده ای ساقی است
خراب جام شرابیم تا دمی باقی است
هوش مصنوعی: اگرچه در حال حاضر زندگی‌ام ناامید و خراب است، اما این خرابی به خاطر شراب و می‌گساری است. بیایید لحظه‌ای را با هم خوش بگذرانیم و از شراب لذت ببریم تا زمانی که هنوز فرصت داریم.
ز شوق روی تو خورشید را اشعه نور
بصد هزار زبان در حدیث مشتاقی است
هوش مصنوعی: از شوق دیدن روی تو، خورشید با صد هزار زبان به بیان عشق و علاقه می‌پردازد.
مرا نیاز درونی ز صدق دل با تست
که زهد ظاهر یاران طریق زراقی است
هوش مصنوعی: نیاز واقعی من به تو، ناشی از صداقت و عمق احساسات من است، چون زهد و ظاهرگرایی دوستان مانند مسیر جریان آب است که به سرعت می‌گذرد و عمق ندارد.
ببر تو این دل زارم گر آدمی زادی
نه آدمی صفتی در فرشته اخلاقی است
هوش مصنوعی: دل نزار مرا ببر، اگر تو آدمی هستی و نه بی‌خود و بی‌احساس، زیرا در تو ویژگی‌های اخلاقی فرشتگان دیده می‌شود.
خموش اهلی ازین درس و توبه و تقوی
که بخت ما و تو موقوف صحبت ساقی است
هوش مصنوعی: سکوت کن، ای دوستم، درباره درس‌ها و توبه و پرهیزکاری صحبت نکن، چون سعادت ما به گفتگو با ساقی وابسته است.