گنجور

شمارهٔ ۱۶۲

مست شد صوفی و جنگش بر سر پیمانه است
خانقه بر هم زد اکنون نوبت میخانه است
ساقیا می ده که جنت مستی و دیوانگی است
دوزخی دارد کسی کو عاقل و فرزانه است
خودپرستان جهان آرایشی دارند و بس
در خرابات است عیش و گنج در ویرانه است
عاشقی این است و جان کندن که من دارم از او
قصه فرهاد و کوه بیستون افسانه است
بر حذر باش ای رقیب از وی که هرکس پیش یار
آشنایی بیش دارد بیشتر بیگانه است
یار نازک‌خوی، و ما مست، و رقیبان تندخو
دم مزن اهلی چه وقت نعره مستانه است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مست شد صوفی و جنگش بر سر پیمانه است
خانقه بر هم زد اکنون نوبت میخانه است
هوش مصنوعی: صوفی مست شده و مشغول جنگ بر سر پیمانه است. حالا که خانقاه را به هم زده، وقت آن رسیده که به میخانه برود.
ساقیا می ده که جنت مستی و دیوانگی است
دوزخی دارد کسی کو عاقل و فرزانه است
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، شراب بده که حالت مستی و دیوانگی همانند بهشت است؛ ولی هر کس عاقل و خردمند باشد، دوزخی خواهد بود.
خودپرستان جهان آرایشی دارند و بس
در خرابات است عیش و گنج در ویرانه است
هوش مصنوعی: خودپرستان ظاهری زیبا و جذاب دارند، اما در واقع شادی و گنج واقعی در مکان‌های خراب و فراموش‌شده وجود دارد.
عاشقی این است و جان کندن که من دارم از او
قصه فرهاد و کوه بیستون افسانه است
هوش مصنوعی: عاشقی به معنای تحمل سختی‌ها و فداکاری است که من انجام می‌دهم. داستان عشق فرهاد به شیرین و تلاش او برای کنده‌کاری کوه بیستون فقط یک داستان افسانه‌ای است.
بر حذر باش ای رقیب از وی که هرکس پیش یار
آشنایی بیش دارد بیشتر بیگانه است
هوش مصنوعی: مواظب باش ای رقیب، چرا که هرکس با دوست خود آشنایی بیشتری پیدا کند، ممکن است در واقع بیشتر از او دور شود و بیگانه به نظر برسد.
یار نازک‌خوی، و ما مست، و رقیبان تندخو
دم مزن اهلی چه وقت نعره مستانه است
هوش مصنوعی: دوست نازک‌خالتی در حال حاضر با ماست و ما هم تحت تأثیر قرار داریم، اما رقبای تندخو حضور دارند. بنابراین، نباید در این شرایط بی‌مهابا به خوشحالی و شادمانی بپردازیم.