گنجور

شمارهٔ ۱۵۸

گر زخم عشق بر دل مردم جراحت است
مارا ز زخم تیر بتان چشم راحت است
گل راست حسن و بسته دهان مرا نمک
حسن نکو بسی است سخن در ملاحت است
زنگ از دلم ببرد جمالش که از صفا
چون حسن صادقان همه حسن و صباحت است
ما درد پروریم و نیاز آر آرزو
مره م نمی خرد دل ما تا جراحت است
اهلی حکایت غم دل شرح می دهد
او را ز گفتگو نه هوای فصاحت است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر زخم عشق بر دل مردم جراحت است
مارا ز زخم تیر بتان چشم راحت است
هوش مصنوعی: اگر درد عشق برای دیگران زخم و آسیب به حساب می‌آید، اما برای ما تیر ناز چشمان محبوب مانند آرامش و راحتی است.
گل راست حسن و بسته دهان مرا نمک
حسن نکو بسی است سخن در ملاحت است
هوش مصنوعی: عطر و زیبایی گل به شکل حقیقی، جذابیت و دلربایی خاصی دارد. در این میان، خاموشی من به خاطر شگفتی‌های محبت و زیبایی بسیار است، به طوری که صحبت درباره این ملاحت و لطافت بسیار گویاست.
زنگ از دلم ببرد جمالش که از صفا
چون حسن صادقان همه حسن و صباحت است
هوش مصنوعی: زیبایی او تمام ناراحتی‌ها و غم‌های دلم را از بین می‌برد، چون مانند حسن‌های صادق و راستین، به طور کامل پر از زیبایی و صفاست.
ما درد پروریم و نیاز آر آرزو
مره م نمی خرد دل ما تا جراحت است
هوش مصنوعی: ما دردی را تحمل کرده‌ایم و نیاز به خواسته‌هایمان داریم، اما دل ما تا زمانی که زخمی است، هیچ چیز نمی‌ارزد.
اهلی حکایت غم دل شرح می دهد
او را ز گفتگو نه هوای فصاحت است
هوش مصنوعی: اهلی داستان غم دل را بیان می‌کند، او از گفتگو غافل است و به زیبایی بیان توجه نمی‌کند.