گنجور

شمارهٔ ۱۳۲

آن شاخ گل که رونق سرو و سمن ازوست
صد دل چو لاله غرقه به خون در کفن ازوست
شیرین دهان من چو لب یار می گزد
رشک هزار طوطی شکر شکن ازوست
گفتا که خون من به قیامت از او مخواه
تا روز حشر در دل من این سخن ازوست
آسوده ام چو اهلی از آن یار دلنواز
کاسایش دل صد همچو من ازوست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.