شمارهٔ ۱۳۲
آن شاخ گل که رونق سرو و سمن ازوست
صد دل چو لاله غرقه به خون در کفن ازوست
شیرین دهان من چو لب یار می گزد
رشک هزار طوطی شکر شکن ازوست
گفتا که خون من به قیامت از او مخواه
تا روز حشر در دل من این سخن ازوست
آسوده ام چو اهلی از آن یار دلنواز
کاسایش دل صد همچو من ازوست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن شاخ گل که رونق سرو و سمن ازوست
صد دل چو لاله غرقه به خون در کفن ازوست
هوش مصنوعی: گل زیبا و خوشبو که باعث شکوه و زیبایی درختان سرو و سمن است، دلهای زیادی را مانند لالههایی که در خون غرق شدهاند، در آغوش خود گرفته است.
شیرین دهان من چو لب یار می گزد
رشک هزار طوطی شکر شکن ازوست
هوش مصنوعی: وقتی لبهای محبوبم شیرین صحبت میکنند، احساس میکنم که حسادت هزاران طوطی که شکر میشکنند، نسبت به او وجود دارد.
گفتا که خون من به قیامت از او مخواه
تا روز حشر در دل من این سخن ازوست
هوش مصنوعی: گفت که تا روز قیامت از او طلب نکن خون من را، چون این حرف در دل من از او خواهد بود.
آسوده ام چو اهلی از آن یار دلنواز
کاسایش دل صد همچو من ازوست
هوش مصنوعی: من در آرامش و راحتی زندگی میکنم، مانند حیوان اهلی (که تحت مراقبت و امنیت است)؛ دل من، مثل دل صد نفر دیگر، به خاطر آن یار خوشنواز و دلنشین شاد است.

اهلی شیرازی