گنجور

شمارهٔ ۱۳۱

گر بدامن گردی از آن رهگذر می بایدت
دامنی از دامن گل پاک تر می بایدت
گر امید وصل باشد در قیامت دور نیست
ایکه عاشق میشوی صبر اینقدر می بایدت
ورچراغ وصل میخواهی که افروزی چو شمع
آه گرم و گریه شام و سحر می بایدت
گر دلت خواهد که نور دیدها باشی چو شمع
جان من دلجویی اهل نظر می بایدت
ای که گویی فکر وصل او به نقد جان کنم
راست می پرسی زمن فکری دگر می بایدت
دست از خود همچو طوطی باید اول شستنت
اهلی از لعل لب او گر شکر می بایدت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر بدامن گردی از آن رهگذر می بایدت
دامنی از دامن گل پاک تر می بایدت
هوش مصنوعی: اگر با کسی که از راهم می‌گذرد، ارتباط برقرار کنی، باید مانند آن فرد پاک و نیکو باشی، حتی بهتر از او.
گر امید وصل باشد در قیامت دور نیست
ایکه عاشق میشوی صبر اینقدر می بایدت
هوش مصنوعی: اگر امید به وصال در قیامت وجود داشته باشد، دور از دسترس نیست. پس اگر عاشق شده‌ای، به تو می‌گویم که باید صبر زیادی داشته باشی.
ورچراغ وصل میخواهی که افروزی چو شمع
آه گرم و گریه شام و سحر می بایدت
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که روشنی وصال را مانند شمع تجربه کنی، باید گرمای اشک و اندوه شب و صبح را به جان بخری.
گر دلت خواهد که نور دیدها باشی چو شمع
جان من دلجویی اهل نظر می بایدت
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مانند شمع روشنایی و امید را ببینی، باید دل مرا شاد کنی و توجه اهل نظر را به خود جلب کنی.
ای که گویی فکر وصل او به نقد جان کنم
راست می پرسی زمن فکری دگر می بایدت
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی برای رسیدن به او باید جانم را فدای تو کنم، باید بدانی که نظر من درباره این موضوع متفاوت است و فکر دیگری در سر دارم.
دست از خود همچو طوطی باید اول شستنت
اهلی از لعل لب او گر شکر می بایدت
هوش مصنوعی: برای دستیابی به خود، باید همچون طوطی ابتدا خود را تلطیف کنی. اگر می‌خواهی چیزی شیرین و ارزشمند به دست آوری، باید از لذتی که از لبان او می‌چشید، بهره‌مند شوی.