گنجور

شمارهٔ ۱۱۵۶

ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من
جامی کن و بنویس بر آن حال دل من
گر دانه غم کاری و گر تخم ملامت
جز سبزه مهرت ندهد ز آب و گل من
من بنده این داغ غلامی که تو گویی
برنامه آزادی ات اینک سجل من
بیم است که آید پری از شوق و بسوزد
پروانه صفت بر سر شمع چگل من
یک عاشق بیدل نتوان یافت چو اهلی
کش دل نبود جانب پیمان گسل من

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من
جامی کن و بنویس بر آن حال دل من
هوش مصنوعی: ای گردونه زمان، یعنی روزگار، از خاک و آب من جامی برای او درست کن و حال و احساسات دل مرا بر آن بنویس.
گر دانه غم کاری و گر تخم ملامت
جز سبزه مهرت ندهد ز آب و گل من
هوش مصنوعی: اگر غم در دل کشت شود یا ملامت در ذهن پرورانده شود، تنها محبت توست که از آب و گل وجود من رویش می‌کند.
من بنده این داغ غلامی که تو گویی
برنامه آزادی ات اینک سجل من
هوش مصنوعی: من به این نشانِ تعلق به تو، که به آن می‌گویی آزادی، افتخار می‌کنم و این همان هویت من است.
بیم است که آید پری از شوق و بسوزد
پروانه صفت بر سر شمع چگل من
هوش مصنوعی: نگرانی وجود دارد که شاید به خاطر عشق، موجودی زیبا و دلربا بیاید و پروانه‌ای با ویژگی‌های عاشقانه را که به شمع من نزدیک شده است، بسوزاند.
یک عاشق بیدل نتوان یافت چو اهلی
کش دل نبود جانب پیمان گسل من
هوش مصنوعی: هیچ عاشقی پیدا نخواهد شد که مانند اهلی دل نباشد، زیرا او هرگز تعهدش را زیر پا نمی‌گذارد و پیمان شکنی نمی‌کند.