گنجور

شمارهٔ ۱۱۲۹

من دردمند و ناتوان او سرکش و خونخواره هم
حالم خراب از جور او کار دل بیچاره هم
هجرش همه محنت بود وصل آتش حسرت بود
نی دوریم طاقت بود نی طاقت نظاره هم
ز آهوی چشم آنجوان این پیر زار ناتوان
مجنون صفت شد در جهان سرگشته و آواره هم
رویی چو برگ نسترن چشمی چو آهوی ختن
مردم فریب و راهزن کافر دل و عیاره هم
تا کی بقصد جان ما زلفش کشد باد صبا
ایکاش از آن زلف دوتا ما را رسد یکتاره هم
زد عاشق ناشاد او صد جامه چاک از یاد او
گر این بود بیداد او جانها شود صد پاره هم
با چشم مست دلربا گر بنگرد آن بی‌وفا
خلوت نشین پارسا عاشق شود میخواره هم
گر من برم زان سرو قد این داغها زیر لحد
گلهای آتش تا ابد خیزد ز خار از خاره هم
دور از رخ آن نازنین اهلی ز آه آتشین
نگذاشت یک گل در زمین بر آسمان استاره هم

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من دردمند و ناتوان او سرکش و خونخواره هم
حالم خراب از جور او کار دل بیچاره هم
هوش مصنوعی: من بیمار و ضعیف هستم، در حالی که او طغیان‌گر و خون‌خوار است. حال و روز من به خاطر ظلم و ستم او بسیار خراب است و دل بیچاره‌ام به شدت رنج می‌کشد.
هجرش همه محنت بود وصل آتش حسرت بود
نی دوریم طاقت بود نی طاقت نظاره هم
هوش مصنوعی: جدایی او تمام درد و رنج بود و وصال با او سوختن در حسرت. نه تحمل دوری داشتم و نه قدرت تحمل دیدن او را.
ز آهوی چشم آنجوان این پیر زار ناتوان
مجنون صفت شد در جهان سرگشته و آواره هم
هوش مصنوعی: از نگاه دل‌فریب آن جوان، این پیر ناتوان مانند مجنون در دنیا سرگشته و آواره شده است.
رویی چو برگ نسترن چشمی چو آهوی ختن
مردم فریب و راهزن کافر دل و عیاره هم
هوش مصنوعی: چهره‌ای مانند برگ‌های نرگس و چشمی مثل آهوی ختن دارد. این شخص با فریب و فریبندگی خود، دل‌ها را می‌دزدد و به نوعی کافر و هشیار است.
تا کی بقصد جان ما زلفش کشد باد صبا
ایکاش از آن زلف دوتا ما را رسد یکتاره هم
هوش مصنوعی: تا کی باید منتظر بمانیم که باد صبا به نرمی زلف معشوق ما را به جان کشد؟ ای کاش از آن دو زلف او، حداقل یک تار به ما برسد.
زد عاشق ناشاد او صد جامه چاک از یاد او
گر این بود بیداد او جانها شود صد پاره هم
هوش مصنوعی: عاشق غمگین او، به خاطر یادش، چندین لباسش را پاره پاره کرده است. اگر این رفتار ظلم و بی‌رحمی باشد، جان‌ها نیز به صد قسمت تجزیه خواهند شد.
با چشم مست دلربا گر بنگرد آن بی‌وفا
خلوت نشین پارسا عاشق شود میخواره هم
هوش مصنوعی: اگر آن بی‌وفا با چشمان جذاب و مسحور کننده‌اش نگاه کند، حتی یک میخواره که در خلوت نشسته، دل باخته و عاشق خواهد شد.
گر من برم زان سرو قد این داغها زیر لحد
گلهای آتش تا ابد خیزد ز خار از خاره هم
هوش مصنوعی: اگر من از این درخت بلند قد بروم، این زخم‌ها و غم‌ها زیر خاک، گل‌های آتشین تا همیشه از خارها می‌روید و دوباره از خاراها بر می‌خیزد.
دور از رخ آن نازنین اهلی ز آه آتشین
نگذاشت یک گل در زمین بر آسمان استاره هم
هوش مصنوعی: دوری از صورت آن معشوق زیبا باعث شده که آهی آتشین در دل داشته باشم و نتوانم حتی یک گل در زمین بکارم؛ چرا که عشق و دل‌تنگی من همچون ستاره‌ای در آسمان می‌درخشد.