گنجور

شمارهٔ ۱۱۲۰

خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم
آبی زنم دیده دهی بر دل خاکم
شادی که برویم دگر از خاک چو سبزه
گر سایه سرو تو شود مایل خاکم
ای بحر کرم باز بیک موج عنایت
برهان ز جگر تشنگی ساحل خاکم
دل مرغ سر بام تو شد من سگ کویت
او قابل عرش آمد و من قابل خاکم
اهلی چو سر از خاک بر آرم بقیامت
جز سبزه حسرت نبود حاصل خاکم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم
آبی زنم دیده دهی بر دل خاکم
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در زمان مرگش، پایش را بر خاک بگذارد و به او اجازه دهد تا دمی را که در دل خاک منتظر است، ببیند و آرامش یابد.
شادی که برویم دگر از خاک چو سبزه
گر سایه سرو تو شود مایل خاکم
هوش مصنوعی: شادی من این است که وقتی از این دنیای خاکی برویم، مانند سبزه‌ای که زیر سایه‌ی سرو قرار می‌گیرد، به خاک تو متصل شوم و به آن میل کنم.
ای بحر کرم باز بیک موج عنایت
برهان ز جگر تشنگی ساحل خاکم
هوش مصنوعی: ای دریاى بخشش، دوباره با یک موج از لطف و رحمتت، من را از شدت تشنگی‌ام برهان که در ساحل خاکی خودم گیر افتاده‌ام.
دل مرغ سر بام تو شد من سگ کویت
او قابل عرش آمد و من قابل خاکم
هوش مصنوعی: دل من مانند پرنده‌ای است که بر بام تو نشسته است، در حالی که من همچون سگی در کوی تو هستم. او (دل) لایق عرش و مقام‌های بلند است، اما من فقط لایق خاک و خضوع هستم.
اهلی چو سر از خاک بر آرم بقیامت
جز سبزه حسرت نبود حاصل خاکم
هوش مصنوعی: وقتی از خاک برخیزم، در قیامت جز حسرتی سبز، که نماد گذشته‌ام باشد، دستاوردی نخواهم داشت.