گنجور

شمارهٔ ۱۱۱۲

ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم
به که یکذره غبار دل مردم باشم
اینچه مستی است که چونغنچه ببوی تو مرا
چاک گردد دل و در عین تبسم باشم
صاف می گر نبود درد سفالیست بسم
من نه آنم که مقید به تنعم باشم
گر کشندم نکنم ناله که مردن به از آن
کز رقیبان تو در بند ترحم باشم
اهلی از میکده بیرون نروم تا بابد
بلکه گر خاک شوم خشت سر خم باشم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم
به که یکذره غبار دل مردم باشم
هوش مصنوعی: من حتی اگر در کوی تو گم شوم، به اندازه یک ذره خاک، برایم بهتر است تا اینکه بخواهم یک ذره غبار دل مردم باشم.
اینچه مستی است که چونغنچه ببوی تو مرا
چاک گردد دل و در عین تبسم باشم
هوش مصنوعی: این چه حالتی است که وقتی بوی تو به مشامم می‌رسد، دلم به شدت تنگ می‌شود و در عین حال لبخند بر لب دارم؟
صاف می گر نبود درد سفالیست بسم
من نه آنم که مقید به تنعم باشم
هوش مصنوعی: اگر درد و رنجی وجود نداشت، زندگی مثل سفالی بی‌حال و بی‌روح می‌شد. من آن شخصی نیستم که به راحتی و لذت‌ها وابسته باشم.
گر کشندم نکنم ناله که مردن به از آن
کز رقیبان تو در بند ترحم باشم
هوش مصنوعی: اگر مرا بکشند، شکایت نمی‌کنم، زیرا مرگ بهتر از این است که در برابر رقیبان تو به ترحم و وابستگی دچار شوم.
اهلی از میکده بیرون نروم تا بابد
بلکه گر خاک شوم خشت سر خم باشم
هوش مصنوعی: من از مکان شراب‌خواری خارج نمی‌شوم، زیرا اگر روزی خاک شوم، دوست دارم که همانجا، کنار لبه‌ی خمره قرار داشته باشم.