شمارهٔ ۱۰۹۲
تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم
مشتاق همان حسرت دیرینه خویشم
گر گوش بروزن پی آواز تو خلقند
من گوش بآواز تو در سینه خویشم
سرمست می وصل تو بودیم همه شب
مخمور غم مستی دوشینه خویشم
از روی و ریا نیست صفای نظر من
من پاکدل از گوهر آیینه خویشم
اهلی بمن از کین حسودان نرسد غم
کاسوده دل از خاطر بی کینه خویشم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم
مشتاق همان حسرت دیرینه خویشم
هوش مصنوعی: از زمانی که به وصالت دست یافتهام، درگیر کینهام و همچنان به حسرتی که سالها به دل داشتم، دلم میسوزد.
گر گوش بروزن پی آواز تو خلقند
من گوش بآواز تو در سینه خویشم
هوش مصنوعی: اگر مردم به صدای تو گوش میدهند، من هم در دل خود به صدای تو گوش فرا دادهام.
سرمست می وصل تو بودیم همه شب
مخمور غم مستی دوشینه خویشم
هوش مصنوعی: ما تمام شب در نشئگی و سرخوشی از وصالت بودیم و در غم عشقی که دیروز وجودم را فرا گرفته بود، غرق شده بودم.
از روی و ریا نیست صفای نظر من
من پاکدل از گوهر آیینه خویشم
هوش مصنوعی: باید بگویم که احساس واقعی من از روی ظاهر و تزویر نیست. من با دل پاکی که دارم، از ماهیت واقعی خودم و از روشنی و صفای درونم میگویم.
اهلی بمن از کین حسودان نرسد غم
کاسوده دل از خاطر بی کینه خویشم
هوش مصنوعی: از کینه حسودان به من آسیبی نمیرسد، زیرا دل من از خاطر کینهها پاک است.