شمارهٔ ۱۰۸۶
تشنه درد توام وز پی درمان نروم
گر بمیرم بسر چشمه حیوان نروم
چه بهار و چه خزان بیخبرم از گل و خار
زانکه بی روی تو هرگز بگلستان نروم
بسکه از غیر تو ای گل چو صبا خار خورم
هیچگه سوی تو نایم که پریشان نروم
گر در آتش طلبد عشق توام شمع صفت
کشتنی باشم اگر خرم و خندان نروم
بلبل مستم اگر بر سر خارم چه عجب
خار در چشمم اگر بر سر پیکان نروم
بامید لب شیرین تو فرهاد صفت
میکنم جانی و باشد که بحرمان نروم
غرقه در خون دلم پیش سگانش اهلی
باشد آلوده ازین منزل پاکان نروم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تشنه درد توام وز پی درمان نروم
گر بمیرم بسر چشمه حیوان نروم
هوش مصنوعی: من تشنهی درد تو هستم و برای پیدا کردن درمان نمیروم. حتی اگر بمیرم، به سوی چشمهی حیات نمیروم.
چه بهار و چه خزان بیخبرم از گل و خار
زانکه بی روی تو هرگز بگلستان نروم
هوش مصنوعی: در هر فصلی، نه بهار و نه پاییز، برایم مهم نیست که گل وجود دارد یا خار. زیرا اگر تو را نبینم، هرگز به باغ گل نخواهم رفت.
بسکه از غیر تو ای گل چو صبا خار خورم
هیچگه سوی تو نایم که پریشان نروم
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و زیبایی تو، مثل نسیم صبح که به گلها میوزد، پر از درد و رنج شدهام. هرگز به سمت تو نمیروم زیرا نمیخواهم در دلغم و پریشانی غرق شوم.
گر در آتش طلبد عشق توام شمع صفت
کشتنی باشم اگر خرم و خندان نروم
هوش مصنوعی: اگر عشق تو مرا در آتش بیفکند، همانند شمعی باشم که ذوب میشود. اما اگر به خوشی و خنده باشم، هرگز نمیروم.
بلبل مستم اگر بر سر خارم چه عجب
خار در چشمم اگر بر سر پیکان نروم
هوش مصنوعی: من اگر مست و آشفتهام و بر روی خارها راه بروم، چه عجیب است؟ خار در چشم من است، اگر بر روی پیکانها نروم.
بامید لب شیرین تو فرهاد صفت
میکنم جانی و باشد که بحرمان نروم
هوش مصنوعی: با آرزوی لبهای شیرین تو، مانند فرهاد که به عشق شیرینکار است، جانم را فدای تو میکنم و امیدوارم که دچار ناامیدی نشوم.
غرقه در خون دلم پیش سگانش اهلی
باشد آلوده ازین منزل پاکان نروم
هوش مصنوعی: دل من در خون غوطهور است و در حالی که نمیتوانم به جمع سگان آنجا بروم، به خاطر این که این مکان با وجود آلوده بودن، برای پاکان است و من نمیخواهم به آنجا بروم.