گنجور

شمارهٔ ۱۰۷۹

من آن مستم که از اطوار خود یکمو نمیگردم
بهر پهلو که میگردم از آن پهلو نمیگردم
نصیحتگوی من هر لحظه صد افسون دمد لیکن
مسخر جز بسحر چشم آن جادو نمیگردم
من از عشق سیه چشمان چو مجنون مست و مدهوشم
تفاوت این که چون مجنون سگ آهو نمیگردم
نه عشقست اینکه میگویم هلاکم کن بدست خود
چرا خود کشته آن ساعد و بازو نمیگردم
ز بیم کشتن از کویش کجا بیرون روم اهلی
که میمیرم اگر یک لحظه در آن کو نمیگردم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من آن مستم که از اطوار خود یکمو نمیگردم
بهر پهلو که میگردم از آن پهلو نمیگردم
هوش مصنوعی: من در حالی هستم که به هیچ‌یک از رفتارهایم توجه نمی‌کنم و هر کجا که می‌روم، از همان جا نمی‌گذرم.
نصیحتگوی من هر لحظه صد افسون دمد لیکن
مسخر جز بسحر چشم آن جادو نمیگردم
هوش مصنوعی: نصیحت‌های من هر لحظه پر از شگفتی و جذابیت است، اما من تنها تحت تأثیر جادوی چشمان آن فرد قرار می‌گیرم و به چیزهای دیگر اهمیت نمی‌دهم.
من از عشق سیه چشمان چو مجنون مست و مدهوشم
تفاوت این که چون مجنون سگ آهو نمیگردم
هوش مصنوعی: من به عشق چشمان سیاه مانند مجنون در حالتی شگفت و حیرت‌زده هستم، اما تفاوتش این است که مثل مجنون به دنبال معشوق نمی‌دوم.
نه عشقست اینکه میگویم هلاکم کن بدست خود
چرا خود کشته آن ساعد و بازو نمیگردم
هوش مصنوعی: اینکه به تو می‌گویم مرا به هلاکت برسانی، عشق نیست. چرا که اگر خودم با دست خودم این کار را نکنم، هرگز نمی‌توانم به آن ساعد و بازو (یعنی قدرت و اراده‌ام) خودم خدشه وارد کنم و از آن پرهیز کنم.
ز بیم کشتن از کویش کجا بیرون روم اهلی
که میمیرم اگر یک لحظه در آن کو نمیگردم
هوش مصنوعی: از ترس اینکه در کوی تو کشته شوم، نمی‌توانم از آنجا بیرون بروم. من در همان کوی اگر یک لحظه نگردم، می‌میرم.