شمارهٔ ۱۰۷۸
از جهان فردم همین در بند رخسار توام
بنده حسنم درین عالم گرفتار توام
از زلیخا کی نیم ای یوسف اکنون جان بکف
روز بازارست و من در روز بازار توام
نسبتم با هر خسی ایگل مکن کافتاده است
صد هزاران گر بود من مرغ گلزار توام
با وجود حسن رخسارت که شهری مست ازوست
من خراب حسن طبع و مست گفتار توام
همچو گل می میخوری با عاشقان زار خود
آخر ای بیرحم من هم عاشق زار توام
مردم بیدرد را مرهم بود از وصل تو
من جگر چاک و درون ریش و دل افکار توام
اهلی بیچاره درویشست و تو سلطان حسن
بر زبان این نکته چون راند که من یار توام
شمارهٔ ۱۰۷۷: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام توامشمارهٔ ۱۰۷۹: من آن مستم که از اطوار خود یکمو نمیگردم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از جهان فردم همین در بند رخسار توام
بنده حسنم درین عالم گرفتار توام
هوش مصنوعی: من تنها در دنیای آیندهام به خاطر چهرهی تو در وابستگی هستم و در این جهان، به زیبایی تو گرفتار شدهام.
از زلیخا کی نیم ای یوسف اکنون جان بکف
روز بازارست و من در روز بازار توام
هوش مصنوعی: به زلیخا چه ربطی دارد، ای یوسف! اکنون که جان در دست دارم، روز بازار است و من در این روز فقط به فکر تو هستم.
نسبتم با هر خسی ایگل مکن کافتاده است
صد هزاران گر بود من مرغ گلزار توام
هوش مصنوعی: به من نسبت نده که در مقام مقایسه با هر آدم نادانی باشم، چرا که من مانند پرندهای از باغهای زیبا هستم و ارزش من فراتر از آن است که با بیارزشیها سنجیده شوم.
با وجود حسن رخسارت که شهری مست ازوست
من خراب حسن طبع و مست گفتار توام
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی چهرهات که شهر را مدهوش کرده، من مجذوب خوبی اخلاق و سرمست از سخنان تو هستم.
همچو گل می میخوری با عاشقان زار خود
آخر ای بیرحم من هم عاشق زار توام
هوش مصنوعی: تو همچون گل از عشق مینوشی و با عاشقان بیچارهی خود بازی میکنی، اما ای بیرحم، من هم عاشق و غمگین تو هستم.
مردم بیدرد را مرهم بود از وصل تو
من جگر چاک و درون ریش و دل افکار توام
هوش مصنوعی: مردم بیدرد، از ارتباط و وصال تو آرامش میگیرند، اما من خودم در عذاب و رنج هستم و دل و جانم پر از افکار و آرزوهای توست.
اهلی بیچاره درویشست و تو سلطان حسن
بر زبان این نکته چون راند که من یار توام
هوش مصنوعی: اهلی، درویش بیچارهای است و تو بر زبان این نکته میگویی که من دوست تو هستم.