شمارهٔ ۱۰۷۷
گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام توام
شکر این بخت چگویم که در ایام توام
مرغ هرگز نپرد سوی من و من همه عمر
چشم در راه خبر گوش به پیغام توام
ساقیا تشنه لم سوز مرا عیب مکن
چکنم سوخته جرعه یی از جان توام
تو ملک خویی و با من سخن از لطف کنی
من خراب از ستم و کشته دشنام توام
نظری کن که گدای نظرم چون اهلی
نه چو کوته نظران در پی انعام توام
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام توام
شکر این بخت چگویم که در ایام توام
هوش مصنوعی: هرچند که بیچشم او و دور از زیباییات هستم، اما چگونه میتوانم از این بخت بد بگویید در حالی که در زمان تو زندگی میکنم؟
مرغ هرگز نپرد سوی من و من همه عمر
چشم در راه خبر گوش به پیغام توام
هوش مصنوعی: پرنده هرگز به سوی من نپریده و من در تمام عمرم منتظر خبری از تو هستم و گوش به پیامهای تو دادهام.
ساقیا تشنه لم سوز مرا عیب مکن
چکنم سوخته جرعه یی از جان توام
هوش مصنوعی: ای ساقی، لطفاً در مورد تشنگی من خرده نگیرید، من در آتش عشق سوختهام و تنها جرعهای از وجود تو میخواهم.
تو ملک خویی و با من سخن از لطف کنی
من خراب از ستم و کشته دشنام توام
هوش مصنوعی: تو شخصی بزرگ و بااخلاق هستی و اگر با من مهربانانه صحبت کنی، من که به خاطر بدیها و آسیبهایی که دیدهام، در وضعیت بدی به سر میبرم و افسردهام.
نظری کن که گدای نظرم چون اهلی
نه چو کوته نظران در پی انعام توام
هوش مصنوعی: به من نگاهی بینداز، چونان گدایی که به نظرت میرسد، نه مانند افرادی که محدودیت فکر دارند و تنها به دنبال پاداش و مزایای تو هستند.