گنجور

شمارهٔ ۱۰۷۶

عاشق مستم و محنت زده از بار دلم
دوستان عفو کنیدم که گرفتار دلم
همه کس در پی تیمار و دل من ز جنون
سنگ بر سینه زنان در پی آزار دلم
خار خار دلم از زخم زبان کم نشود
مگر آن سوزن مژگان بکشد خار دلم
دل خرید از کف غم بازم و بفروخت بدوست
خود فروشی نکنم بنده بازار دلم
عیب من از رخ معشوق نشاید اهلی
که مرا خود هنر اینست که در کار دلم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق مستم و محنت زده از بار دلم
دوستان عفو کنیدم که گرفتار دلم
هوش مصنوعی: من عاشق شدم و با این عشق دچار درد و رنج زیادی هستم. از دوستانم می‌خواهم که مرا ببخشند، زیرا دل من به شدت گرفتار شده است.
همه کس در پی تیمار و دل من ز جنون
سنگ بر سینه زنان در پی آزار دلم
هوش مصنوعی: هر کسی در تلاش است تا مشکلات و دردهای خود را حل کند، اما دل من از جنون و فرسایش درونم در عذاب است و کسانی هستند که با بی‌رحمی بر دل من می‌کوبند و آن را بیشتر آزار می‌دهند.
خار خار دلم از زخم زبان کم نشود
مگر آن سوزن مژگان بکشد خار دلم
هوش مصنوعی: دل من از زخم زبان رنج می‌برد و هیچ چیزی نمی‌تواند این دردی که به وجود آمده را کم کند، جز اینکه اشکی از چشمانم بریزد و آن درد را با خود ببرد.
دل خرید از کف غم بازم و بفروخت بدوست
خود فروشی نکنم بنده بازار دلم
هوش مصنوعی: دل خود را از غم آزاد کردم و به عشق فروختم. هرگز در بازار عشق خود را به کسی نمی‌فروشم.
عیب من از رخ معشوق نشاید اهلی
که مرا خود هنر اینست که در کار دلم
هوش مصنوعی: نقد و عیب من به خاطر زیبایی‌های چهره‌ی محبوب نباید باشد، چون هنر و زیبایی واقعی من این است که در امور قلبی‌ام مهارت دارم.