شمارهٔ ۱۰۷۵
با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم
چون گوشه چشمی فکنی تاب ندارم
بر گریه من گر نکنی رحم تو دانی
من در جگر تشنه دگر آب ندارم
تا گوشه ابروی تو محراب دلم شد
جایی بجز از گوشه محراب ندارم
از ناله من خیل سگان توبه تنگند
وقتست که درد سر اصحاب ندارم
از پیر مغان دورم و تشویش مرا کشت
ورنه گله از صحبت احباب ندارم
در گریه گرم پارود از جا عجبی نیست
خاشاک صفت طاقت سیلاب ندارم
بگشای در وصل بروی من و اهلی
درویش توام روی بهر باب ندارم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم
چون گوشه چشمی فکنی تاب ندارم
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از شوق دیدن تو خواب ندارم، اما اگر فقط نگاهی به من بیندازی، دیگر تاب و تحمل ندارم.
بر گریه من گر نکنی رحم تو دانی
من در جگر تشنه دگر آب ندارم
هوش مصنوعی: اگر بر گریه من رحم نکنی، باید بدانی که من دیگر در دل تشنهام و هیچ آبی ندارم.
تا گوشه ابروی تو محراب دلم شد
جایی بجز از گوشه محراب ندارم
هوش مصنوعی: تا وقتی که ابروی تو برایم مانند محرابی شده است، دیگر جایی جز آنجا برای عبادت و راز و نیاز ندارم.
از ناله من خیل سگان توبه تنگند
وقتست که درد سر اصحاب ندارم
هوش مصنوعی: من از نالههای خودم به قدری رنج کشیدهام که دیگر سگان نیز از من دوری میکنند. اکنون وقت آن است که دیگر دردی از یاران خود احساس نکنم.
از پیر مغان دورم و تشویش مرا کشت
ورنه گله از صحبت احباب ندارم
هوش مصنوعی: من از جمع رندان دور هستم و نگرانیهایم مرا از پا انداخته است، در حالی که از همراهی دوستانم شکایتی ندارم.
در گریه گرم پارود از جا عجبی نیست
خاشاک صفت طاقت سیلاب ندارم
هوش مصنوعی: در شرایط سخت، گریه و ناراحتی طبیعی است، چون مثل کاه که در برابر سیلاب مقاومت نمیکند، من هم تاب تحمل این وضعیت را ندارم.
بگشای در وصل بروی من و اهلی
درویش توام روی بهر باب ندارم
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از محبوبش میخواهد که دروازهی عشق و وصال را به روی او بگشاید. او به شدت به این وصال نیاز دارد و از محبوبش میخواهد که اجازه دهد به او نزدیک شود. در واقع، او خود را به عنوان یک درویش و نیازمند معرفی میکند که به دنبال ارتباط و نزدیکی با دوست belovedش است و هیچ مانعی در این مسیر نمیبیند.