شمارهٔ ۱۰۷۱
حدیث سوز دل چون شمع از آن معنی گران دارم
که نَبْوَد زَهرهٔ گفتن گر از لب بر زبان دارم
کیم آتش نشاند دیده زان اشکی که میریزم
که آن آتش که جان سوزد درون استخوان دارم
ز شوخی میکنی آزار دلهای حزین و من
به یارب ، خویش را شب از گزندت در امان دارم
مکش بر من کمان کز کوی من بگذر به ناکامی
حذر کن زانکه من هم تیر آهی در کمان دارم
مرا در کنج محنت سر به زانو ماندن ای اهلی
بدان معنی دلیل آمد که جانی سر گران دارم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حدیث سوز دل چون شمع از آن معنی گران دارم
که نَبْوَد زَهرهٔ گفتن گر از لب بر زبان دارم
هوش مصنوعی: راز دلآشفتگیام را مانند شعلهی شمع در درون خود دارم، زیرا اگر بخواهم آن را بگویم، این کار برایم بسیار دشوار است و جرات بیان آن را ندارم.
کیم آتش نشاند دیده زان اشکی که میریزم
که آن آتش که جان سوزد درون استخوان دارم
هوش مصنوعی: چشمانم پر از آتش است به خاطر آن اشکی که میریزم و این آتش که در درونم میسوزد، در اعماق استخوانهایم نهفته است.
ز شوخی میکنی آزار دلهای حزین و من
به یارب ، خویش را شب از گزندت در امان دارم
هوش مصنوعی: تو با شوخیهای خود، دلهای غمگین را آزرده میسازی و من، به خداوند، در این شب میکوشم که خود را از آسیبهای تو محفوظ نگهدارم.
مکش بر من کمان کز کوی من بگذر به ناکامی
حذر کن زانکه من هم تیر آهی در کمان دارم
هوش مصنوعی: مرا به تیرکمان خودتان نزنید و از کوی من بگذرید؛ زیرا ممکن است من نیز از درد و حسرتی که دارم، تیری در کمان داشته باشم و شما را برنجانم.
مرا در کنج محنت سر به زانو ماندن ای اهلی
بدان معنی دلیل آمد که جانی سر گران دارم
هوش مصنوعی: در گوشهای از غم و اندوه نشستهام و سرم را به زانوهایم تکیه دادهام. ای اهلی، این نشان میدهد که برای زندگی و وجودم اهمیت زیادی قائل هستم.
حاشیه ها
1402/12/18 20:03
سیدمحمد جهانشاهی
به یارب ، خویش را شب از گزندَت در امان دارم